آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۸

چکیده

فردوسی در دیباچه ی داستانِ بیژن و منیژه، از شبی سیاه سخن به میان می آوَرَد و پیوسته این تیرگی را با مشبّهٌ به هایی چون: شَبَه، قیر، فرشِ سیاه رنگ، پَرِ زاغ، زنگارِ گرد، پولادِ زنگ زده، اهریمن و مارِ سیاه به تصویر می کشد. شاعر در همان بیتِ نخست از ناآشکارگیِ بهرام و کَیوان و تیر سخن می گوید و در پی، ماه را در ریختِ هلالی اش وصف می کند. می توان چنین پنداشت ک ه تیرگیِ مطلق، نشانِ چیرگیِ خلیفگانِ عرب و دست نشانده هایِ تُرکِ آنها است. ناپیداییِ بهرام (نشانِ جنگاوری/آهنگری، ستوربانی، داروگری)، کَیوان (نشانِ کشاورزی و آبادکردنِ زمین ها و چشمه ها) و تیر (نشانِ فلسفه، علم و بلاغت و قلم)، نشانی است بر از میان رفتنِ طبقاتِ اجتماعیِ ایران (ارتیشتاران، آزادان و دبیران) و هلالِ ماه با نوری خُرد، نشان دهنده ی امید برایِ استقلالِ ایران است در پرتوِ حکومتِ اسماعیلیان و آلِ بویه و شکوفاییِ علمی در دورانِ فردوسی.

تبلیغات