آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

نینیان اسمارت، دین شناسِ برجسته معاصر، با فاصله گرفتن از دین شناسی سنتی که در قالب علم کلام سابقه داشته است، پژوهش خود درباره دین را پژوهشی تاریخی، تطبیقی (میان فرهنگی)، میان رشته ای و نیز پدیدارشناختی و همدلانه دانسته و آن را در قالب الگویی تحلیلی ارائه می دهد. الگوی وی ابعاد هفت گانه «آیینی و مناسکی»، «تجربی و احساسی»، «اسطوره ای»، «اعتقادی و فلسفی»، «اخلاقی و حقوقی»، «اجتماعی و نهادی» و نیز «مادی» را برای دین مطرح می کند که البته این ابعاد با هم مرتبط هستند. از سوی دیگر، دین شناسی عرفانی در مقایسه با نگاه اسمارت، با الگویی تکامل یافته در نگاه سید حیدر آملی، گونه ای از شیوه «أنفسی و حضوری» را ارائه می دهد که در عین فاصله گیری پدیدارشناختی در راستای دوری از تعصب ها و قالب های پیش ساخته ذهنی، توانایی همدلیِ ذات گرایانه و حقیقت جویانه فراوانی در دین شناسی دارد. این «همدلی»، در پدیدارشناسیِ غیرعرفانیِ مدرن، از حد یک همدلیِ ذهنی و درنهایت، احساسی فراتر نمی رود. اگرچه الگوی دین شناسیِ اسمارت با ابعاد متکثر و جامعی که برای دین معرفی می کند، فضای گسترده ای برای تحلیل جهان بینی ها و ادیان، پیش روی می نهد، اما به اندازه الگویِ وحدت گرای عرفانی، در تحلیل ابعاد طولی و تو در توی دین توانایی ندارد. الگوی «شریعت _ طریقت _ حقیقت» در دین شناسی عرفانی با ساختارِ سه گانه اش در عین ارائه رابطه ای مرتبه ای و طولی بین ابعاد دین، متضمن استعاره «راه» است که اهمیتی نمادین در تحلیل سنت های دینی به عنوان ظهوراتِ حقایق فراتاریخی و فرازمانی در مسیری تاریخی و زمانی دارد.

تبلیغات