آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲

چکیده

توسعه یافتگی با توسعه نیافتگی و عقب ماندگی در نزد بسیاری از صاحب نظران توسعه ای در ایران همراه هم و تا حدودی به جای هم مورداستفاده قرارگرفته است. این اختلاط مفهومی و معنایی زمینه بدفهمی های عمده ای در مورد جریان توسعه در ایران شده است. در این مقاله سعی شده است تا ضمن معرفی زمینه ها و بستر ظهور جریان اندیشه ای که به جای شناخت توسعه به عنوان فرآیند و عمل، بر عقب ماندگی و توسعه نیافتگی تأکید کرده اند، به ابعاد این پدیده با عنوان پارادایم عقب ماندگی اشاره گردد. در این مسیر به جای تأکید بر سؤال «چه باید کرد؟» بر سؤال «چه نباید کرد؟» تأکید خواهد شد. زیرا سؤال اول ما را به سوی آرمان گرایی جدیدی در توسعه سوق می دهد که همراه با افزایش انتظارات و آرزوها تا فهم واقعیت های پیرامونی و تواناسازی در بهره گیری بهتر از شرایط است. در این مسیر، به لحاظ مفهومی و نظری، توسعه بومی و تجربه توسعه به جای توسعه بیرونی و عقب ماندگی اصل خواهد شد و به لحاظ عملی هم به جای محوریت بخشیدن به برنامه های متمرکز دولتی، بر مشارکت مردمی و توسعه مردم مدار تأکید خواهد شد.

تبلیغات