آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

براساس جامعه شناسی عواطف، یکی از مهم ترین مباحث مطرح در مدیریت مسائل خرد، توجه به احساس افراد جامعه است. از این رو، احساس آنومی فردی که از عوامل تأثیرگذار در کنش های افراد محسوب می شود نیازمند مطالعه است. این پژوهش به بررسی میزان آنومی فردی در میان دانشجویان دانشگاه تهران می پردازد. در این تحقیق از نظریه های فردینبرگ، لیدنبرگ، نظریة بیگانگی اجتماعی سیمن، نظریة بی سازمانی در چارچوب نظری تحقیق استفاده شده است. روش این تحقیق پیمایشی است و نمونة تحقیق (300 نفر) به صورت نمونه گیری طبقه بندی انتخاب شد. پردازش و تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (مشتمل بر آزمون های همبستگی , رگرسیون چند متغیره) انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد احساس آنومی 5/18 درصد دانشجویان تحت مطالعه پایین، 5/65 متوسط و 16 درصد بالاست که نشانگر احساس آنومی متوسط رو به بالای دانشجویان است. نتایج حاکی از آن است که عواملی چون اعتماد اجتماعی، اعتماد فردی، نهادی و تعمیم یافته، بی قدرتی، سرمایة اجتماعی و رضایت از زندگی با احساس آنومی مرتبط اند، به طوری که بین این عوامل و احساس آنومی فردی همبستگی وجود دارد. به جز متغیر احساس بی قدرتی که رابطة مثبتی با احساس آنومی فردی دارد، بقیة متغیرها رابطة منفی با متغیر وابسته دارند. بین مشارکت اجتماعی، جنسیت، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و احساس آنومی فردی رابطه ای وجود ندارد. بر اساس مدل رگرسیونی، متغیرهای احساس بی قدرتی و اعتماد فردی بیشترین اهمیت را در تبیین احساس آنومی فردی داشته اند.

تبلیغات