آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

در مقاله پیش رو، برای بررسی استدلال های مخالفان اصلاحات در بازة زمانی 1267-1264 ق یعنی اصلاحات میرزا تقی خان امیرکبیر، با بهره گیری از رویکردِ انتخاب عقلانی به مثابه یکی از نظریه های عمومی جامعه شناسی تاریخی، به روایت علّی استدلال های مخالفان در قالبِ چهار گروهِ روحانیان، درباریان، دیوانیان و زنان حرم سرا پرداخته ایم. نظریه انتخاب عقلانی، که در آن فرد (در این جا مخالفان اصلاحات) عامل علّی و عقلانیتِ ابزاریِ به کار گرفته شده توسط آنان (که در این جا مخالفت آنان با اقداماتِ اصلاحی را در پی دارد) سازوکار علّی است، امکان ارزیابیِ رویه «عقلانیِ» انتخابِ این مخالفان برای مخالفتشان با اقداماتِ اصلاحی را فراهم می آورد. پس از بررسی استدلال های هر یک از این چهار گروه مخالفِ اصلاحات (با حذف روحانیان بر اساس روش تطبیقی جان استوارت میل)، استدلال های مشترک که با تکیه بر روش های «توافق» و «تغییرات متقارن» میل، در میانِ گروه های استدلال کننده به دست می آیند، عبارت اند از: «بی توجهی به جایگاه طبقاتی مخالف»، «رعایت نکردن حقوق مردم» و «کوتاه شدن دست وارثان قدرت از قدرت». این استدلال ها نشان می دهد مخالفان امیرکبیر در بیان مخالفت با اصلاحاتِ او، نه بر منافع کلان که بر منافع فردی یا طبقاتی بیش تر تأکید داشته اند.

تبلیغات