از نظر عدّه ای از عارفان مسلمان، علم یاد آوری حقایقی است که روح آدمی پیش از تعلّق به بدن و گرفتار آمدن در حجاب دنیا مشاهده کرده است. این امر در فلسفة افلاطون به «نظریّة تذکر» شهره است و بر قبولِ تجرد روح، نوع خاصی از ارتباط روح و جسم، و تقدم روح بر بدن مبتنی است. پیامبران و اولیای الهی برای تذکر و به یاد آوردن حقایق در حجاب درون آدمی، آمده اند. دلیل ارسال قرآن که لقبِ ذکر دارد، نیز همین است. سالک إلی الله در نهایت سلوک و وقتی که از حجاب بدر آمد، به معرفت به خویشتن می رسد؛ معرفتی که معرفت به تمام حقایق و معرفت به پروردگار است. در این مقاله، اختلاف عارفان در این مورد با توجه به مبانی فکری و ذوقی آن ها و تبیین و تحلیل «نظریة تذکر» یا «یاد آوری» در عرفان اسلامی بررسی می گردد. پیش از توضیح این مطلب، اشاره ای به مبانی آن؛ یعنی، «حقیقتِ روح»، «ارتباط روح و بدن» و «تقدم روح بر بدن» صورت گرفته است.