این مقاله میکوشد تا تصویری از جایگاه سقراط را در رهیافت دینی و اگزیستانسیالیستی کییرکگور نشان دهد. کییرکگور در نوشته های خویش تحت تأثیر شدید سقراط قرار دارد و از روش سقراطی سخن میگوید. وی او را با حضرت ابراهیم، «شهسوار ایمان»، مقایسه میکند و میکوشد تا سقراط مشرک و غیرمسیحی را در بستر تفکر مسیحی خودش بگنجاند و از این رو از سقراط به عنوان قهرمان تراژدی نیز یاد میکند. کییرکگور خود را سقراط قرن نوزدهم میپنداشت و معتقد بود، وظیفه او همان وظیفه سقراطی است. این مقاله با استناد به برخی نوشته های کییرکگور به بررسی این تصویر میپردازد.