انقلاب اسلامی ایران و نظام برآمده از آن، در بسیاری از جهات با نظریه های کنونی و تجربه شده در زمینه انقلاب ها و چگونگی رخداد آنها متفاوت است. همچنین با نظریات و ایدئولوژی حاکم بر انقلاب ها مانند نوع رهبری و با دیدگاه های رایج دولت در عرصه علم و سیاست و اشکال دولت متفاوت است. یکی از نظرات مطرح شده در چند دهه گذشته در مورد کشور های جهان سوم، نظریه «رانتی» بودن این دولت هاست. این مقاله ضمن بازخوانی نظریه « دولت رانتییر»، انطباق آن را با نظام جمهوری اسلامی ایران مورد ارزیابی قرار می دهد و اثبات می کند که جمهوری اسلامی ایران به رغم دارا بودن شباهت هایی با دولت های رانتی، در این مورد نیز استثناست و نمی توان آن را کاملا در زمره دولت های رانتی قرار داد.