چکیده

گفتیم که افسوس ما دیر به دنیا آمده ایم و فرصت برای بهره بردن از شما برایمان اندک است. مقدمه ی ما که تمام شد، گفتند: همان طور که اشاره کردید من زود به دنیا آمدم! ما از علوم انسانی پرسیدیم. بعد از یک عمر تفکر « در » و « درباره » علوم انسانی، دوباره در مورد آن فکر کردند؛ هم مشتاق و امیدوار، هم خسته و د لریش، سر از زیر برداشتند وا ز راهی طی شده دردمندانه سخن گفتند: من درباره علوم انسانی چه می توانم بگویم؟ متن سخنان را تنظیم نموده و خدمت استاد فرستادیم، از دقت و حوصله ی فراوانی که برای اصلاح و تکمیل متن صرف شده بود، دریافتیم که با تفکر تنفس می کنند.

تبلیغات