آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

تا اواخر سده نوزدهم، قاطبه فیلسوفان و دانشمندان، قوانین اساسی فیزیک را ضروری تلقی می‏کردند و تحلیل آماری را مبتنی بر ناآگاهی ما یا وسیله‏ای عملی برای کارکردن با دستگاه‏های پیچیده می‏شمردند. آن‏ها بر این باور بودند که اگر ما از تمام پارامترها و عوامل مؤثر در تکوین یک پدیدار باخبر باشیم، دیگر نیازی به تحلیل آماری نیست. این برداشت از فرمالیسم مکانیک نیوتنی که مبتنی بر عمومیت اصل علیت است، بیش از سه قرن بر ذهن فلاسفه مسلط بود. اینشتاین تا آخر عمرش از این طرز تلقی دست بر نداشت و هنوز هم جمع کثیری از فیلسوفان چنین می‏اندیشند. در تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی ضرورت اصل علیت مورد شک قرار می‏گیرد. هیوم قرن‏ها قبل همین کار را کرده بود. با کشف نظریه کوانتومی در قرن گذشته، دوباره فیلسوفان به هیوم روی آوردند و کارهای تحقیقی بارزی درباره او انجام دادند. به‏این‏ترتیب، عمومیت اصل علیت و کارایی مطلق آن رد شد. ما در بررسی پدیدارهای اتمی، به قوانینی بر می‏خوریم که قطعیت و ضرورت منطقی ندارند و این عدم قطعیت از ناآگاهی ما ناشی نمی‏شود، بلکه مبیّن ساختار اساسی عالم است. نقد و تحلیل فلسفی نشان می‏دهد که فیزیکدانان محافظه‏کاری که نمی‏توانند تعبیر کپنهاگی را بپذیرند، می‏خواهند عادات ذهنی خود را به واقعیت عینی تحمیل کنند. اعتقاد جازم به عمومیت اصل علیت یک خرافه است ر

تبلیغات