آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸۱

چکیده

متن

حال که با افکار و رفتارهاى اجتماعى یهود بیشتر آشنا شدیم. برخوردهاى یهودیان را با مسلمانان که در آیات قرآن به آن اشاره شده است مورد بررسى قرار مى‏دهیم، باشد که براى مسلمانان امروز مخصوصاً دولت‏هاى اسلامى تذکّرى باشد و به رفتارهاى یهودیان و صهیونیزم با مسلمانان با دقت بیشترى بنگرند: «لتجدن اَ شَدّ النّاس عَداوةً للّذین امنوا الیهود والّذین أشرکوُا(1)؛ به طور مسلم یهود و مشرکان را دشمن‏ترین مردم نسبت به مؤمنان خواهى یافت.» در این آیه خداوند یهود و مشرکان را در یک صف قرار داده است.
تاریخ به نحوى نشان مى‏دهد که در بسیارى از نبردهاى ضد اسلامى، یهود به طور مستقیم یا غیر مستقیم دخالت داشته‏اند و از هیچ کارشکنى و دشمنى دریغ نورزیده‏اند. اکثریت یهود به خاطر این که خود را نژاد برتر مى‏دانستند از پذیرش آئین حق سرباز مى‏زدند و افراد بسیار کمى از آنان به اسلام گرویده‏اند. با آن که داراى کتاب آسمانى بودند، امّا به خاطر دلبستگى بیش از اندازه به مادیات در صف مشرکانى قرار گرفته‏اند که از نظر مذهبى با آنها هیچ وجه اشتراکى نداشتند.
این تعبیر در جاى دیگرى از قرآن نیز بیان شده است، آن جا که مى‏فرماید:«وَلَنَسمَعُنَّ مِنَ الّذین اوتُوا الکتاب مِن قَبلِکُم وَ مِنَ الّذین أشرکوا أذىً کثیراً(2)؛ و از آنها که پیش از شما کتاب آسمانى داده شد(یهودیان) و هم چنین از مشرکان سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید.»قرآن با بیان این مطلب مسلمانان را به ادامه مقاومت با این دو گروه که در یک صف قرار گرفته‏اند، دعوت مى‏کند. از آن جا که اذیت و آزار یهودیان اکثراً به صورت زخم زبان بود. این اذیت‏ها در روح مسلمان‏ها تأثیر بیشترى مى‏گذاشت و آن آیات باعث دلگرمى و صبر بیشتر مسلمانان مى‏شد.

در صدر اسلام عده‏اى از مسلمانان به سبب همسایگى، قرابت یا پیمانى که پیش از اسلام بسته بودند با یهودیان دوست بودند تا آن جا که بعضى از اسرار مسلمانان را با آنها در میان مى‏گذاشتند. بدین وسیله یهودیانى که سرسخت‏ترین دشمن مسلمانان بودند به ظاهر خود را دوست آنها نشان مى‏دادند و از اسرار مسلمین آگاه مى‏شدند. خداوند راجع به این دوستى به مسلمین هشدار مى‏دهد: «ها أنتُم اولاءِ تُحبّونَهُم ولا یُحِبّونکم و اذا لقوکم قالوا آمَنّا و إذا خَلَو عَضّوا علیکم الأ نامِلَ مِنَ الغَیظ قُل موُتوُابِغیضِکُم(3)؛ شما اى مسلمانان! آنان را (یهودیان) از روى هم جوارى یا خویشاوندى و یا به علل دیگر دوست مى‏دارید غافل از این که آنها شما را دوست نمى‏دارند، در حالى که شما به تمام کتاب‏هایى که از طرف خداوند نازل شده ایمان دارید، ولى آنان به کتاب آسمانى شما ایمان ندارند.» سپس به بیان چهره واقعى آنان پرداخته و مى‏فرماید: «و این دسته از اهل کتاب منافق هستند. چون هرگاه با شما ملاقات کنند، مى‏گویند: ما ایمان داریم و آیین شما را تصدیق مى‏کنند، ولى چون تنها شوند از شدت عداوت و خشم سرانگشتان خود را به دندان مى‏گیرند. اى پیامبر! بگو با همین خشمى که دارید بمیرید»
این همان تعبیر شهید مظلوم دکتر بهشتى است که مى‏فرماید: «به آمریکا بگویید از دست ما عصبانى باش و از این عصبانیت بمیر». گروهى از یهود که دشمنى با حق نداشتند در ملاقات با مسلمانان، صفات پیامبر را که در تورات بیان شده بازگو مى‏کردند. بزرگان یهود بعد از اطلاع از این ماجرا ناراحت شده و آنان را از این کار منع کردند. خداوند پرده از روى حقیقت تلخ دیگرى پیرامون این جمعیت حیله گر و منافق بر مى‏دارد و یادآور مى‏شود که: «إذا لَقُوا الّذین آمَنوا قالوا آمَنّا و إذا خَلا بَعضُهُم إلى بعضٍ قالوا أتُحَدّثونَهم بما فَتَح اللّهُ عَلیکُم لِیُجاجّوکم بِهِ عِندَ ربّکُم،افلا تَعقِلون(4)؛ هرگاه با مؤمنان روبه رو شوند گویند: ما نیز مانند شما ایمان آورده‏ایم و چون با یکدیگر خلوت کنند گویند: چرا درى که خداوند از علوم براى شما گشوده بر روى مسلمانان باز مى‏کنید تا به کمک همان علوم (و ادلّه رسالت پیامبر خاتم) با شما محاکمه و خصومت کنند. چرا تعقّل نمى‏کنید؟.»
آرى یهودیان هر چند با مسلمین به روى خوش ملاقات کنند و اظهار محبت کنند و به نحوى برخورد کنند که گویا خیرخواه هستند واى بسا حرف‏هایى بزنند که به طبع مسلمین خوش آید، ولى جز گمراه کردن مسلمین از صراط مستقیم قصدى ندارند لذا براى رسیدن به این هدف از دوستى ریاکارانه، نفاق، دروغ و خدعه نیز به کرّات بهره مى‏گیرند.

قرآن کریم یکى دیگر از آیین‏هاى دوستى یهود را این چنین برمى شمرد: «ان تَمسَسکُم حسنةٌ تَسُؤهُم و ان تُصِبکُم سَیّئةٌ یَفرحوا بها(5)؛ اگر نیکى به شما برسد آنها را ناراحت مى‏کند و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد آنها خوشحال مى‏شوند.» این دوستان در آیین دوستى خود این گونه عمل مى‏کنند. همان گونه که بر مسلمانان صدر اسلام لازم بوده که از قرابت با یهود بپرهیزند، امروز هم مسلمانان و به ویژه حکومت‏ها و دولتهاى اسلامى وظیفه سنگین‏ترى بردوش دارند. مبناى اعتقادى یهود از پاى بست ویران است، لذا هر چقدر هم که از تاریخ و قدمت آن مى‏گذرد نه تنها تفکر خود را اصلاح نکرده، بلکه با سرعتى بیشتر به سمت انحراف و خود برتربینى و سرکشى در مقابل خداوند و انسان‏ها پیش رفته‏اند. در قرآن مشاهده مى‏کنیم که باز خداوند یهود را در کنار مشرکان قرار داده و از دوستى آنها توصیف مى‏کند: «ما یَوَدُّ الّذین کَفَرُوا مِن أهل الکتابِ و لاَ المشرکینَ أن یُنَزّلَ علیکم مِن خیرٍ مِن رَبِّکم(6)؛ کافران اهل کتاب (یهود) و مشرکین دوست ندارند خیر و برکتى از سوى خداوند بر شما نازل گردد.»
این دشمنان تاریخى از شدّت حسادت حاضر نبودند این افتخار را بر مسلمانان ببینند که پیامبرى بزرگ و صاحب یک کتاب آسمانى با عظمت از سوى خداوند بر آنها مبعوث گردد.آنها از یک طرف خود را دوست و خیرخواه مسلمانان نشان مى‏دادند و از طرف دیگر حاضر نبودند خیر و نیکى‏اى به مسلمین برسد، یعنى همه چیز را براى خود مى‏خواستند. این افراد تنها به این قناعت نمى‏کردند که خود آئین اسلام را نپذیرند، بلکه اصرار داشتند که مؤمنان نیز از ایمانشان باز گردند. انگیزه آنان در این امر چیزى جز حسادت نبود. قرآن کریم با اشاره به این مطلب مى‏فرماید: «وَدّ کثیرٌ من اهل الکتاب لو یُرَدوّکم من بَعدِ ایمانِکم کُفّارًا حسداً من عِندِ أنفسهم(7)؛ بسیارى از اهل کتاب (یهود) از روى حسد که در وجود آنها ریشه دوانده دوست داشتند شما را بعد از اسلام و ایمان، به کفر بازگردانند. این حسادت آنها که جنبه شخصى داشت در جان و عمق آنها ریشه دوانده بود.»

دشمنان اسلام؛ مخصوصاً یهود براى دور ساختن تازه مسلمانان از اسلام از هیچ کوششى فرو گذار نبودند و حتى درباره یاران مخصوص پیامبر نیز چنین طمعى داشتند که بتوانند آنها را از اسلام باز گردانند. بى شک اگر مى‏توانستند در یک یا چند نفر از یاران نزدیک آن حضرت نفوذ کنند ضربه بزرگى به اسلام وارد مى‏شد و زمینه براى تزلزل دیگران نیز فراهم مى‏گشت. خداوند در قرآن با اشاره به این مطلب مى‏فرماید: «ودّت طائفةٌ مِن اهلِ الکتابِ لَو یُضِلّونکم و ما یُضلّونَ‏الاّ انفسکم و ما یشعُرون(8)؛ جمعى از اهل کتاب (یهود) دوست داشتند شما را گمراه کنند(امّا آنها بابد بدانند که نمى‏توانند شما را گمراه سازند) آنها مگر خودشان را گمراه نمى‏کنند و نمى‏فهمند»
آیه فوق ضمن افشاى این نقشه دشمنان به آنها یادآور مى‏شود که دست از تلاش بیهوده خود بازدارند. اینان غافل بودند که این تربیت شدگان مکتب اسلام هرگز دست از آیین خود بر نخواهند داشت. آنها اسلام را با تمام هستى خود دریافته بودند و به آن عشق مى‏ورزیدند و این عداوت آنها جز خسران براى خودشان و دور کردن بیشتر آنان از حق فایده‏اى به آنان نمى‏رساند.
همانطور که مى‏دانیم مسلمانان ابتدا به سوى بیت المقدس نماز مى‏خواندند. پس از ورود پیامبر به مدینه، یهود این موضوع را دستاویز خود قرار دادند و مرتباً مسلمانان را سرزنش مى‏کردند که آنهااز خود استقلال ندارند و قبول قبله ما دلیل بر قبول مذهب ما است. تا این که خداوند آیه نازل فرمود و قبله مسلمین را به سمت مکه تغییر داد. جالب این جاست که تغییر قبله یکى از نشانه‏هاى پیامبر بوده که در کتب پیشین ذکر شده بود و یهودیان در کتب خود خوانده بودند که او به سوى دو قبله نماز مى‏خواند. خداوند با اشاره به این موضوع تأکید مى‏فرماید که: «انّ الّذین اوُتوا الکتاب لیعلمون اَنّهُ الحَقُّ من ربّهم(9)؛ کسانى که کتاب آسمانى به آنها داده شده (یهود) مى‏دانند که این فرمان حقى است از ناحیه پروردگارشان.»

با توجه به این موضوع باز تعصب‏ها و لجاجت‏هاى یهود نگذاشت که آنان حقیقت را پذیرفته و به پیامبر ایمان آورند، بلکه بر شدت تمسخر و اذیت خود افزودند. خداوند براى دلدارى پیامبر و بیان رفتار یهود با قاطعیت مى‏فرماید: « وَلَئن أتَیتَ الّذینَ اوُتوا الکتاب بِکُلِّ آیة ما تَبعوا قِبلَتَک(10)؛ سوگند که اگر هر گونه آیه و نشانه و دلیلى براى این گروه از اهل کتاب(یهود) بیاورى از قبله تو پیروى نخواهند کرد.» باز براى تأکید و قاطعیت بیشتر به پیامبر اخطار مى‏کند: «اگر پس از این آگاهى که از ناحیه خداوند به تو رسید تسلیم هوس‏هاى آنان شوى و از آنان پیروى کنى مسلّماً از ستم‏گران خواهى بود: «وَ لَئِن اتّبعت أهواءَهم مِن بَعدِ ماجائکَ مِنَ العِلمِ انّک اذاً لِمن الظّالمین(11)»
بعد از آن که یهود در این جریان هم شکست خوردند خداوند به پیامبر اعلام کرد که این گروه از یهود و نصارى نه با هماهنگى در قبله و نه با چیز دیگر از تو راضى نخواهد شد، مگر این که به طور کامل تسلیم خواسته‏هاى آنان شوى و آیین آنان را بپذیرى: «وَلَن ترضى عنک الیهود و لا النّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهم(12)؛ آنها هرگز از تو راضى نخواهند شد، مگر این که به طور کامل تسلیم خواسته‏ها و پیرو آیین آنها شوى.»
البته این ادعاى یهود که مى‏گویند اگر این کار را انجام دهى ایمان مى‏آوریم همه بهانه جویى است و با قصد کارشکنى و اذیت و آزار مسلمانان این درخواست‏ها را مطرح مى‏کنند.

با این که یهودیان این قدر به اذیت و آزار مسلمین دست مى‏زدند و آنان را از لحاظ روحى در فشار قرار مى‏دادند ولى تا مدتى پیامبر اجازه جهاد با یهودیان را نداشتند و در برابر اذیت و آزار و کارشکنى‏هاى یهود آیه «فَاعفوا و اصفحوا حتّى یأتى اللّه بأمره؛(13)در گذرید و مدارا کنید تا هنگامى‏که فرمان خدا برسد.» دستور تاکتیکى به مسلمانان داد و آنها در برابر فشار شدید دشمن در آن شرایط خاص از سلاح عفو و گذشت استفاده مى‏کردند و به ساختن خویشتن و جامعه اسلامى مى‏پرداختند و در انتظار فرمان خداوند بودند.
تا این که بعد از مدتى آیه بیست و نه سوره توبه نازل شد. از آن جا که اهل کتاب از نظر پیروى از یک دین آسمانى شباهتى با مسلمانان دارند، خداوند در صورتى اجازه کنار آمدن با اهل کتاب را به مسلمانان مى‏دهد که اهل کتاب حاضر شوند به عنوان یک اقلیت سالم مذهبى با مسلمانان زندگى مسالمت‏آمیز داشته باشند؛ اسلام را محترم شمرده و دست به تحریکات ضدّ اسلامى نزنند و در برابر آن به مسلمانان «جزیه» بپردازند، در غیر این صورت خداوند در این آیه اجازه مبارزه و پیکار را صادر مى‏کند: «قاتِلوا الّذین لا یُؤمِنونَ باللّه و لا بالیومِ الآخِر و لا یُحرِّمون ما حَرَّم اللّهُ و روسله و لا یَدینُون دینَ الحَقِّ من الذّین اوُتوا الکتابَ حتّى یُعطوُا الجِزیةَ عن یَدٍ و هم صاغِروُنَ(14)؛ با کسانى از اهل کتاب که نه به خداوند و نه به روز جزا ایمان دارند و نه آنچه را خدا و رسولش تحریم کرده حرام مى‏شمرند و نه آیین حق را مى‏پذیرند، پیکار کنید تا زمانى که جزیه را به دست خود با خضوع و تسلیم بپردازند» البته بعد از نزول این آیه «کعب بن اشرف» به دستور پیامبر اعدام انقلابى شد.
حال که رفتارها و برخوردهاى یهودیان را با مسلمانان مورد بحث قرار دادیم، در ادامه به نقشه‏ها و توطئه‏هایى که یهودیان بر ضد مسلمین انجام مى‏دادند مى‏پردازیم:
یهودیان که شاهد پیشرفت روز به روز اسلام و حتى مسلمان شدن جمعى از یهودیان بودند(و این براى آنان سخت گران بود) دست به توطئه‏ها و نقشه هایى بر ضد مسلمانان مى‏زدند که البته تمام آنها توسط پیک وحى برملا و خنثى مى‏شد. جمعى از دانشمندان یهود، هنگامى که موقعیت اجتماعى خود را در خطر دیدند کوشش کردند نشانه هایى که در تورات درباره آخرین پیامبر وجود داشت و شخصاً آنها را نوشته بودند، تحریف نمایند و حتى سوگند یاد کردند که این جمله‏هاى تحریف شده از ناحیه خداست. لذا خداوند متعال در آیه 77 سوره آل عمران به این خلاف کارى یهود اشاره کرده و مجازات آنها را بیان مى‏کند.

بعد از آنکه «عبداللّه بن سلام» که از دانشمندان یهود بود با عده‏اى دیگر مسلمان شدند، بزرگان یهود از این حادثه بسیار ناراحت شده و در صدد برآمدند که آنها را متهم به شرارت کرده و آنها را نزد دیگر یهودیان پست جلوه دهند، گفتند: اگر آنها افراد درستى بودند، دین نیاکان خود را ترک نمى‏گفتند و به ملت یهود خیانت نمى‏کردند، بدین ترتیب خواستند جلو مسلمان شدن دیگر یهودیان را بگیرند. خداوند در آیه صد و سیزده سوره آل عمران علاوه بر جواب دادن به یهودیان، براى رعایت عدالت و احترام به حقوق افراد شایسته و اعلام این که همه آنها را نمى‏توان به یک چشم نگاه کرد مى‏فرماید: «همه اهل کتاب یکسان نیستند» و از آنها با تعبیر «یسارعون فى الخیرات» نام مى‏برد.
قرآن از این که نژاد یهود را به کلى محکوم مى‏کند خود دارى کرده و تنها روى اعمال زشت آنها انگشت مى‏گذارد. قرآن با تجلیل از افرادى که به اکثریت فاسد نپیوستند و در برابر حق تسلیم شدند به نیکى یاد مى‏کند. به این روش اسلام است که در هیچ مورد مبارزه او، رنگ نژادى و قبیله‏اى ندارد.و تنها بر محور عقاید و اعمال و رفتار افراد دور مى‏زند.
در حالى که دین مبین اسلام در مورد یهودیان با انصاف و عدالت قضاوت مى‏کند، سرکردگان و تشنگان زور و قدرت هنوز هم از ادعاهاى خویش دست برنمى دارند و از آزار و اذیت انسان‏ها نه تنها شرم نمى‏کنند که با توسل به نژاد پرستى و عقاید کثیف خویش جنایت را حق خود مى‏شمرند.(15)
یکى دیگر از نقشه‏هاى یهودیان این بود که دوازده نفر از دانشمندان یهود براى متزلزل ساختن بعضى از مؤمنان با یکدیگر تبانى کردند که صبح گاهان خدمت پیامبر برسند و به ظاهر ایمان بیاورند و مسلمان شوند، ولى در آخر روز از دین اسلام برگردند و چون از آنها سؤال شود چرا چنین کردید؛ بگویند: ما از نزدیک مشاهده کردیم و هنگامى که به کتب دینى خود مراجعه نمودیم دیدیم که با صفات پیامبر مطابقت ندارد، لذا منصرف شدیم. بنابراین هدفشان تزلزل دیگر ایمان آورندگان بود.

از آن جا که این نقشه ماهرانه در افراد ضعیف النفس اثر مى‏گذاشت، خداوند از این نقشه پرده برمى‏دارد: «وقالَت طائفَةٌ مِن اهلِ الکتابِ آمنِوُا بالّذى اُنزِلَ عَلَى الّذینَ آمَنوا وَجهَ النّهار واکفُروا آخِرَةُ لَعَلَّهُم یَرجعون(16)؛ و گروهى از اهل کتاب (یهود) گفتند که به دین و کتابى که بر مسلمانان نازل شده اول روز ایمان آورید و آخر روز کافر شوید شاید بدین حیله آنها نیز از دین اسلام برگردند.» خداوند با این آیات پرده از این توطئه محرمانه برداشته و آنها را رسوا مى‏سازد تا هم درس عبرتى براى مؤمنان باشد و هم وسیله‏اى براى هدایت مخالفان.
همان طور که قبلاً اشاره شد یکى از عادات زشت یهودیان تحریف حقایق بود. یکى از یهودیان به نام «ابورافع» به اتفاق عده‏اى از مسیحیان خدمت پیامبر آمده و اظهار داشتند: آیا مایل هستى تو را پرستش کنیم و براى تو مقام الوهیت قائل شویم؟!
البته این پیشنهاد توطئه‏اى براى بد نام کردن پیامبر و منحرف ساختن افکار عمومى بود که خود پیامبر به شدت با آن برخورد کرده و خداوند نیز در جواب این گروه مى‏فرماید: «ما کان لِبَشرٍ أن یُوتِیَهُ اللّهُ الکتاب و الحکم و النُّبوَّة ثُمَّ یَقولُ لِلنّاسِ کوُنوا عباداً لى مِن دون اللّهِ(17)؛ براى هیچ بشرى سزاوار نیست که خداوند کتاب آسمانى و حکم و نبوّت به او دهد و سپس او به مردم بگوید مرا. غیر از خدا پرستش کنید.»
یهودیان هیچ کس را قبول نداشتند حتّى راجع به حضرت عیسى نیز دست به تحریف و بهتان زدند: «وَ بِکُفرِهِم وَ قولِهم عَلى مریَم بُهتاناً عظیماً و قولهم انّا قَتَلنا المسیحَ عیسى ابنَ مَریَمَ رَسولَ اللّهِ(18)؛ و هم به واسطه کفرشان و هم بهتان بزرگشان به مریم (س) و هم از این رو که (به دروغ) گفتند ما عیسى ابن مریم، رسول خدا را کشتیم(بر دل هایشان مهر نهاد که بجز اندکى ایمان نیاورند)»
آنان در راه کفر آن چنان سریع تاختند که به مریم پاکدامن. مادر حضرت عیسى که به فرمان الهى، بدون همسر باردار شده بود تهمت بزرگى زدند و حتى به کشتن عیسى افتخار مى‏کردند و با صراحت مى‏گفتند که ما او را کشتیم که خداوند این افسانه و این تحریف‏ها را رد مى‏کند.
یکى دیگر از توطئه‏ها و نقشه‏هاى این قوم حیله گر این بود که گروهى از آن‏ها براى این که براى اشراف خود حدود الهى را اجرا نکنند، سراغ پیامبر اسلام رفتند. هدفشان این بود که پیامبر حکم آسان‏ترى درباره آنها صادر کند. جالب این که مى‏گفتند: اگر پیامبر مثل ما حرف زد آن را قبول کنید و گرنه رد کنید: «إن اوتیتُم هذا فخذوه و إن لَم تُؤتوه فاحذروا(19)؛ اگر این را که ما مى‏خواهیم به شما دادند بپذیرید و گرنه دورى کنید.»
در واقع مشاهده مى‏کنیم که این قوم به قضاوت با دید ابزار قدرت نگاه مى‏کنند، نه وسیله‏اى براى احقاق حقّ.

گروهى دیگر از یهودیان توطئه کردند و پس از تبانى با یکدیگر نزد پیامبر رفتند و گفتند: ما دانشمندان و اشراف یهود هستیم و اگر ما از تو پیروى کنیم مطمئناً سایر یهودیان نیز از ما تبعیت مى‏کنند، ولى شرط پیروى ما این است که ما و گروهى دیگر (در مورد قتل یا چیز دیگرى) نزاع داریم و تو باید در این نزاع به نفع ما داورى کنى تا ایمان بیاوریم. پیامبر از انجام این کار خود دارى فرمود، در این موقع این آیه نازل شد و به پیامبر هشدار داد: «واحذَرهُم ان یَفتنوک عن بَعض ما انزَل اللّهُ الیک(20)؛ آگاه باش که اینها تبانى کرده‏اند تا تو را از آیین حق و عدالت منحرف کنند.»
این یهودیان امروزه نیز موقعى از حقوق بشر و سازمان ملل دم مى‏زنند که حرف‏هاى خود آنها تکرار شود و گرنه ذرّه‏اى اعتبار براى حقوق بین الملل قائل نیستند. جالب این است که به این تبعیض‏ها وبى عدالتى‏ها جنبه قانونى و حتّى مذهبى نیز مى‏دهند.(21)
به عنوان آخرین موضوع، پیش گوییهاى قرآن درباره یهود و آینده این قوم را مورد بررسى قرار مى‏دهیم:
خداوند سرچشمه هدایت و نور و رحمت است، هدف از نبوت و ظهور مکاتب آسمانى چیزى جز به تکامل رسیدن و سعادت حقیقى بشر نبوده است. خداوند در هر دوره‏اى از حیات انسان، پیغمبرانى فرستاده تا پیام آوران نداى او باشند. هر دینى مکمّل مکتب و دین پیش از خود بود، تا این که نعمت و رحمت رادر حقّ بندگان خود تمام کرده و با نزول دین اسلام بر بندگانش منّت گذاشت. آن دسته از بندگان خدا که رضاى او و سعادت خویش را مى‏جستند سر تسلیم بر آستان توحید و نبوتش گذاردند و آن دسته که از دام خویش و منیّت رهایى نیافتند(مانند یهودیان) سر از بندگى تافته و از رحمت و لطف و هدایت خداوند دور گشتند و گرنه خداوند عین عدل و رحمت است و هرگز مانند بندگانش بر معیار، نژاد و خون و... تمایزى قائل نمى‏شود، بلکه آنها به سبب رفتار زشتشان خود را از رحمت خداوند محروم کردند و تا امروز در آتش سرگردانى و آوارگى مى‏سوزند و متأسفانه بى‏گناهان زیادى را نیز با خود همراه کرده‏اند. افسوس که از اعمال و اندیشه اشتباهشان دست برنمى‏دارند و به نتایج و آینده کارهایشان فکر نمى‏کنند.

خداوند در آیه صد و یازده سوره آل عمران به مسلمانانى که از طرف قوم کافر خود و یهودیان تحت فشار قرار گرفته‏اند و به خاطر پذیرش اسلام نکوهش و احیاناً تهدید شده‏اند بشارت مى‏دهد که مخالفان هرگز نمى‏توانند زیانى به آنان برسانند و زیان آنها بسیار جزیى و کم اثر خواهد بود: «لن یَضُرّوکم الاّ اذىً».
این آیه متضمن پیش گویى و بشارت مهم به مسلمانان است و بیان مى‏کند که اهل کتاب هیچ گاه نمى‏توانند ضرر مهمى به مسلمین برسانند و زیان‏هاى آنها جزیى و زود گذر است. در ادامه آیه مى‏فرماید: «وَ ان یُقاتلوکُم یُولوّکُم الأدبار؛ هرگاه در جنگ با آنها روبه رو شوید شکست خواهند خورد. و طعم پیروزى نهایى را مسلمین خواهند چشید.» در ادامه خداوند فرمان تکوینى و حکم قاطع تاریخ را بیان مى‏کند: «ضرِبَت عَلَیهم الذلّة؛ آنها هر کجا یافت شوند مهر ذلت بر آنان خورده و همواره ذلیل و بیچاره خواهند بود»، مگر این که در برنامه خود تجدید نظر کرده و راه خدا را در پیش گیرند.
البته طولى نکشید که این وعده‏هاى الهى و بشارت آسمانى در زمان خود پیامبر تحقق یافت و مخصوصاً یهودیان حجاز پس از تحریکات فراوان بر ضد اسلام، در میدان‏هاى مختلف جنگ یکى یکى از مسلمین شکست خورده و متوارى گشتند.
یکى دیگر از پیش گویى‏هاى قرآن درباره یهودیان آیه پنجاه و پنج سوره آل عمران است که مى‏فرماید: «و جاعِلُ الّذینَ اتّبَعوک فوقَ الّذینَ کفروا الى یَومِ القِیامة؛ خداوند در این آیه به حضرت عیسى و پیروان راستین او بشارت مى‏دهد که «پیروان تو را تا روز قیامت بر کافران برترى مى‏دهیم.»
بدیهى است که منظور از «الذین کفروا» در این جا یهود است که به حضرت عیسى کافر شدند. این بشارتى است که خداوند به مسیح و پیروان او داد تا مایه دل گرمى آنها در مسیرى که انتخاب کرده بودند گردد.
در واقع این آیه یکى از آیات اعجازآمیز و از پیش گویى‏هاى غیبى قرآن است که مى‏گوید: پیروان حضرت عیسى همواره بر یهود که مخالف حضرت عیسى هستند برترى خواهند داشت. هم اکنون در دنیاى امروز این حقیقت را با چشم خود مى‏بینیم که یهود و صهیونیست‏ها بدون ارتباط و همبستگى به مسیحیان حتى یک روز نمى‏توانند به حیات سیاسى، اجتماعى خود ادامه دهند.
البته از این آیه استفاده مى‏شود که حتى پس از ظهور امام زمان (عج) تمامى یهودیان مسلمان نمى‏شوند و عده‏اى حتى در آن زمان نیز با پرداخت «جزیه» در کنار مسلمانان زندگى خواهند کرد.

یکى دیگر از آیات بشارت دهنده به مسلمانان، مخصوصاً در عصر حاضر آیه صد و شصت و هفت سوره اعراف است که در آن آیه خداوند صراحتاً مى‏فرماید: «وَ اذا تَأذَّن رَبَّکَ لَیبعَثَنَّ علَیهم الى یوم القیامةِ مَن یسومُهم سوءَ العذاب؛ (و نیز به خاطر بیاور) هنگامى که پروردگارت اعلام کرده تا دامنه قیامت کسى را بر آنها (یهودیان) مسلط خواهد ساخت که آنها را به طور مداوم در عذاب سختى قرار دهد.»
این آیه اشاره به قسمتى از کیفرهاى دنیوى یهود دارد. از این آیه استفاده مى‏شود که این گروه هرگز روى آرامش کامل نخواهند دید؛ هر چند براى خود حکومت و دولتى تأسیس کنند.
پى‏نوشت‏ها:
1- مائده،آیه 82.
2- آل عمران، آیه 186.
3- همان، آیه 119.
4- بقره، آیه 76.
5- آل عمران، آیه 120.
6- بقره، آیه 105.
7- همان، آیه 109.
8- آل عمران، آیه 69.
9- بقره، آیه 144.
10- همان، آیه 145.
11- همان.
12- همان، آیه 120.
13- توبه، آیه 29.
14- همان، آیه 109.
15- اسرائیل در نزد خداوند بیشتر از ملائکه محجوب و معتبر است. اگر غیر یهودى یک یهودى را بزند چنان است که به عزّت الهیّه خسارت زده است و جزاى چنین شخصى جز مرگ چیز دیگرى نیست و باید او را کشت (تلمود). به اعتقاد ما حق بعنى اعمال زور، واژه حق واژه‏اى ذهنى است که به هیچ وجه عینیّت به خود نمى‏گیرد(پروتکل).
16- آل عمران، آیه 72.
17- همان، آیه 79.
18- نساء، آیه 155 - 156.
19- مائده، آیه 41.
20- همان، آیه 49.
21- هرگاه یهودى و اجنبى شکایت داشته باشند باید حق را به یهودى داد اگر چه بر باطل باشد(تلمود) دزدى از یهودى حرام و از غیر یهودى جایز است.(تلمود)
 

تبلیغات