آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

متن

تفسیر راهنما که اکنون در 20 مجلّد به چاپ رسیده و در اختیار اهل نظر و قرآن پژوهان قرار گرفته است، به اذعان پژوهشیان و صاحبان رأى در ساحت مطالعات قرآنى، تفسیرى است متفاوت با سایر تفاسیرى که طى قرون گذشته به تبین مفاهیم قرآنى پرداخته‏اند. این تفاوت را در چند زمینه مى‏توان شاهد بود که برخى جنبه محتوایى و بنیادى دارد و بخشى به جهات صورى و شکلى آن مربوط مى‏شود. در کوتاه سخن مى‏توان این تفسیر را نتیجه و دستاورد تحوّلات فکرى و علمى جهان اسلام در قرن چهاردهم دانست و سبک و شیوه و نگاه آن را طلیعه‏دار حرکت تفسیرى نوین قرن پانزدهم به شمار آورد. تحوّلاتى که ناگزیر در ارتباط و تعامل با شرایط و دگرگونى‏ها و پیشرفت‏هاى علمى و فرهنگى و اجتماعى و سیاسى در عرضه جهانى بوده و هست. بدیهى است که همیشه و در هر جا، دگرگونى‏ها و تحوّلات رو به کمال نیست و یا همسویى و تعامل با اقتضاهاى پیرامونى مثبت ارزیابى نمى‏شود بلکه باید تغییرها را با ملاکهاى علمى و ارزشى محاسبه کرد تا دریافت آنچه از بستر تغییرها و تحوّل‏ها سر برآورده، مولودى سالم و طبیعى و منطقى است یا خیر. در طول اعصار و قرون گذشته، مفسّرانى تلاش کرده‏اند تا طرحى نوین در فهم کلام الهى دراندازند و گامى متناسب با نیازها و تحوّلات فکرى و اجتماعى عصر خود بردارند که برخى از آنان موفّق و گروهى ناموفّق بوده‏اند. بخشى از تفسیرهاى کلامى، عرفانى و علمى - تجربى را مى‏توان در زمره حرکتهاى ناموفّق و غیرقانونمند به شمار آورد که به جاى تکامل و پیشرفت فهم دینى و قرآنى، ره‏آورد آنها تحریف مفاهیم وحیانى و تفسیر به رأى و تحمیل آراى غیر قرآنى بر متن قرآن بوده است. تطبیق قرآن بر فرضیه‏هاى علوم تجربى - به گونه افراطى - و تفسیر و تأویل آیات بر پایه‏هاى دیدگاه‏هاى سوسیالیستى - در قرن چهارده - و تلاش براى پیاده کردن مبانى کلام جدید مسیحى در تبیین و تفسیر قرآن را مى‏توان تلاشهایى ناموفّق در جهت همسو شدن با نیازها و پاسخگویى به مسائل عصرى دانست. رخداد این نگرشهاى افراطى و بى‏ضابطه و تحریف گر باعث گردید تا جمعى از دینداران و دانشوران ساحت علوم دینى به موضع تفریط روى آورند و زیر عنوان سلفى‏گرى بر ظاهر آیات جمود ورزند و در فهم و تعدیل و ترجیح روایات راه تساهل و بى‏دقّتى بپیمایند و یا تنها راه صحیح فهم قرآن را بسنده کردن به مجموعه احادیث معرّفى کنند. فارغ از این دو جریان افراطى و تفریطى، جریان متعادل نیز استمرار داشته است با این ویژگى که هر مفسّر متناسب با اطلاعات، منابع و معلومات کلامى، فلسفى، فقهى، ادبى و عرفانى عصر خود به یک یا چند جنبه از موارد یاد شده پرداخته است. در این میان تفاسیر قرن چهاردهم از نوعى کمال و تنوع برخوردار است که بخشى از این کمال را مرهون بهره‏گیرى گسترده از منابع و تفاسیر پیشین، و بخشى را مدیون تحوّلات اجتماعى و علمى زمان بوده است سرعت تغییر و تکامل و تنوّع نگاه در اعصار پیشین، بسیار کند و بطى‏ء بوده است در حالى که این حرکت تفسیرى در قرن چهارده سرعت بیشترى یافته است و انتظار مى‏رود که تفسیر در قرن پانزده به شکلى پرشتاب‏تر راه تحوّل و تکامل را بپیماید. مى‏توان تفسیر راهنما را - که به صورت خاصى از تفسیر المیزان و به شکل عامى از تفاسیر مهم گذشته بهره جسته است - درآمدى بر این حرکت نو و با این حال قانونمند دانست.
کمال و کاستى‏ها
آنچه تاکنون درباره تفسیر راهنما گفته آمد، شاید بر بعضى اندیشه‏ها گران آید چه اینکه در میان تفاسیر پیشین، تفسیرهاى گرانسنگى وجود دارد که گاه فهم و دقّت در آنها نه در حدّ پژوهشیان تازه کار که در شأن صاحب‏نظران علوم قرآنى است. در حالى که تفسیر راهنما با عباراتى ساده، کوتاه و به فارسى روان براى بسیارى از کسانى که مى‏خواهند به تفسیر و فهم قرآن رو آورند قابل بهره‏بردارى است. این قلم به دلیل ممارست فعّال در گروه‏هاى پژوهشى و تدوین تفسیر راهنما، چه بسا بیش از کسانى که با حاصل و نتیجه کار آشنا شده و به نقد و بررسى آن پرداخته‏اند، به نقطه‏هاى کمال و کاستى این تفسیر واقف باشم - هر چند گاه انس و قرابت با یک موضوع مانع توجّه به برخى نقطه قوت‏ها و ضعف‏ها مى‏شود - ولى در مجموع باید تصریح کرد که اگر گفته مى‏شود تفسیر راهنما در مقایسه با تفاسیر پیشین، دستاوردهاى جدیدى دارد و گام نو و حرکتى جدّى و اساسى به شمار مى‏آید؛ اولاً بدان خاطر است که از ذخائر علمى پیشین و منابع فهم تفسیرى و روایى بهره برده است ثانیاً از امکانات و روشهاى نو پیداى عصر خود در عرضه پیامها و نکته‏هاى قرآنى استفاده کرده است، ثالثاً - راه را براى استمرار مطالعات نوین قرآنى هموارتر نموده است. و این هم بدان معنى نیست که کمبودها و ضعفها و کاستى‏هایى در کار نباشد، که هست و باید تا حد ممکن مراکز پژوهشى - به ویژه مرکز فرهنگ و معارف قرآن دفتر تبلیغات که بناى این تفسیر را استحکام بخشیده است - به تقویت آن همّت گمارند. بى‏شک تاکنون اندیشمندان و صاحب‏نظران مختلفى از این تفسیر با عبارتهاى بلند یاد کرده‏اند و ما در این نوشته در صدد توصیف و تمجید نیستیم، بلکه هدف اصلى معرّفى این تفسیر به گونه‏اى است که بتواند براى پژوهشیان مورد استفاده قرار گیرد و راه را براى تقویت و تکمیل این حرکت تفسیرى هموارتر نماید، از این‏رو، به طرح نکات ذیل مى‏پردازیم.
پیشینه طرح تفسیر راهنما
در مقالات و کتابهاى مختلفى در این باره اظهار نظر شده است - از جمله در مقدمه جلد نخست تفسیر راهنما که جویندگان اطلاعات بیشتر مى‏توانند بدانجا مراجعه کنند - امّا به اجمال مى‏توان گفت: جمعى از دانشیان حوزه علمیه قم در حدود سالهاى 1340 تا 1350 به این نکته توجّه مى‏کنند که دسترسى به منابع مهم اسلامى مثل قرآن و نهج‏البلاغه در برخى کتب حدیثى سهولت لازم را ندارد و براى دستیابى سریع و جامع به این منابع باید حرکتى را آغاز کرد. این جمع از چند ویژگى برخوردار بودند: علوم حوزه را در حدّ بالا فرا گرفته و با اصول و روشهاى علمى معتبر آشنا بودند، فراتر از علوم حوزوى با مباحث جدید مطرح در محافل علمى که خواه ناخواه از قلمروهاى غیر اسلامى به سرزمین‏هاى اسلامى از طریق ترجمه و یا تحصیل کردگان و الهام گرفته‏گان از فرهنگ غرب راه یافته بود مواجه بودند و مى‏بایست موضع تفکر دینى و جامعه اسلامى را در قبال آن دیدگاه‏ها تبیین کنند. فلسفه‏هاى غربى و اروپایى، مباحث کلامى جدید، دیدگاه‏هاى ماتریالیستى متکى بر استدلالهاى فلسفى و اصلاحات اجتماعى و ایده‏هاى رفاه‏گستر یا عدالت‏خواه از یک‏سو و سیطره دانش تجربى کشورهاى غیر اسلامى که به سلطه سیاسى - فرهنگى - اجتماعى آنان بر جوامع دینى انجامیده بود از سوى دیگر، مى‏طلبید که پاسداران اقالیم قبله روشها و سبکها و نگاه‏ها و بیانها را در تبیین مواضع و آرمانهاى دینى، هم تنوع بخشند و هم سهولت دهند و هم با نوع پرسشها و نیازها هماهنگ سازند، بلکه موضع دین را از دفاع به موضع مدیریت و خلاقیت و سازندگى ارتقا بخشند. این گرایش‏ها در تاریخ ایران و برخى جوامع اسلامى به یک یا دو قرن گذشته نیز معطوف بود. برخى معتقدند که حضور عالمان دینى در جریان اصلاحات اجتماعى مشروطیت گرچه ظاهرى سیاسى - اجتماعى داشت امّا روح آن را باید در نگاه نوین عالمان دین به چگونگى حضور دین در صحنه جوامع جست‏وجو کرد که پیش از آن از سوى سیدجمال الدین اسدآبادى پیگیرى شده بود. ارتباط این تحوّلات اجتماعى - سیاسى - فرهنگى با تغییر و تحوّل نگاه عالمان در تفسیر و تبیین مسائل دینى از آن رو بود که تحوّلات اجتماعى و سیاسى، ناگزیر تحوّلات فرهنگى را به دنبال داشت و در این تحوّلات فرهنگى نخستین رویارویى ایده‏ها و فرضیه‏ها در نظریه‏هاى جدید و ایده‏ها و آموزه‏هاى دینى شکل مى‏گرفت. رسالت عالمان دینى و کارشناسان مسائل اسلامى و مفسّران قرآن و تبیین کنندگان سنّت در مصاف میان فرهنگ مسلّط وارداتى و فرهنگى دینى ،این بود که دین را از موضع مقهوریت بیرون آورده و در جایگاه بایسته آنکه جایگاه پاسخگویى ، هدایتگرى و مدیریت و سازندگى فکرى و اجتماعى است قرار دهند. و به تعبیر دقیق‏تر، ظرفیت‏هاى نهفته دین و احکام و عقاید دینى را شناسایى کرده و به نسل و عصر خود معرّفى کنند. اظهار نظرهاى سیاسى - دینى عالمان مبرّز در مشروطیّت و تلاش آنان براى تبیین نظرى دیدگاه اسلام در مقولات سیاسى اجتماعى، شکلى از ایفاى این رسالت دینى بود. تدوین کتابهایى در رد شبهات دینى و پاسخگویى استدلالى به آنها وجهه دیگرى از این وظیفه دارى بود. روى‏آورى به تبیین و تشریح فلسفه اسلامى در مواجهه با فلسفه‏هاى مادى و ماتریالیستى و دیالکتیکى گونه دیگرى از این هدفمندى بود. رویکرد به تفسیر قرآن با بیان روز و استخراج مفاهیم اجتماعى و فلسفى و اخلاقى و اعتقادى که بتواند ناظر بر نیازها و پرسشهاى نسل معاصر باشد چهره دیگرى از این حرکت مصلحانه بود که اوج آن را در المیزان مى‏توان شاهد بود. تبیین و تشریح فقه سیاسى اسلام و شفاف‏سازى دیدگاهاى عدالت‏خواهانه و عزّت جویانه دین و تأکید بر ضرورت حفظ کیان مسلمانان و امّت اسلامى صورتى دیگر از این معنى بود. استمرار این رسالت علمى و معنوى - و در عین حال مصلحانه و انسانى - نیاز به آبشخورى فراخ داشت، آبشخورى که نمى‏توانست خارج از سرچشمه‏هاى زلال قرآن و سنّت باشد. این بود که ضرورت بازبینى و واکاوى معارف قرآنى و روایى به شدّت احساس شد و شیوه‏هاى نوین بر اندیشه جویندگان جوانه زد که تهیه »معجم معنایى« با عنوان »فرهنگ قرآن« یکى از آنها بود.
از معجم‏هاى لفظى تا معجم معنایى
تهیه معجم‏هاى لفظى قرآن را مى‏توان مرتبه نازلى از شکل‏گیرى معجم معرفتى و معنایى دانست. تا پیش از تدوین »کشف الآیات« و »معجم المفهرس« تنها کسانى مى‏توانستند از مجموعه آیات و معارف جامع قرآنى بهره گیرند که، یا حافظ کل آیات باشند و در ذهن خود احاطه بر الفاظ - و به تناسب فهم معناى - آیات داشته باشند و یا براى تحقیق در یک مقوله بارها و بارها قرآن را مرور کنند. در حالى که بسیارى از حافظان قرآن به دلیل صرف توان خود در فراگیرى و حفظ آیات، فرصت و مجال و یا امکان تأمّل در مناسبات میان آیات مرتبط و تحقیق موضوعى در آیات را نداشتند و کسانى که احاطه حفظى بر مجموعه آیات را کسب نکرده بودند براى تحقیق در یک موضوع مى‏بایست صرف وقت فراوان کنند. تهیه »کشف الآیات« و کارآمدتر از آن. »معجم المفهرس« آیات قرآن، هم بر حجم و سرعت جستارهاى قرآنى افزود و هم بر دقّت آن. امّا این حرکت تنها مى‏توانست راهنماى لفظى آیات باشد، در حالى که مهم‏تر از الفاظ، معنى و معارف بود و اساساً الفاظ از آن جهت مى‏توانست مورد توجّه باشد که نوعى هدایت به معنى دارد و چون فهم معانى الفاظ قرآنى و دریافت پیامهاى آیات خود میدانى دیگر بود مى‏بایست، فهرستى از معانى و معارف قرآنى تهیه مى‏شد. تا کار تحقیق و پژوهش در آن سریع‏تر و آسان‏تر صورت گیرد و از دقّت و اتقان بیشترى برخوردار شود.
مراحل شکل‏گیرى معجم معنایى (کلید مفاهیم قرآن)
از آنچه مبتکر و و طرّاح این روش، جناب حجةالاسلام والمسلمین اکبر هاشمى رفسنجانى در مقدمه جلد اوّل تفسیر راهنما نگاشته است استفاده مى‏شود که طرح آغازین این حرکت بیش از آنکه جنبه تفسیرى داشته باشد، کارى در جهت جداسازى و دسته‏بندى پیامهاى محتوایى قرآن و تلاش به منظور آسان‏یابى مفاهیم بوده است. در حقیقت نگاه نخستین به معجم معنایى، چندان پیچیده و تودرتو نبوده است، بلکه به نظر مى‏رسیده که با مختصر دقت در مجموع مطالب یک آیه مى‏توان موضوعات مربوطه را با عناوین تک واژه‏اى مشخص کرد و در نهایت از مجموعه واژه‏هاى به دست آمده (= نمایه‏ها) به فرایند تفسیر موضوعى ره یافت. مثالى که طرّاح »کلید مفاهیم قرآن« براى این مرحله از کار ارائه کرده چنین است: انسان تاریخ سابقه تاریخى جامعه متّحد و بى‏اختلاف بشریّت وحدت کان الناس امة واحدة جامعه اختلاف با این روش اگر همه آیات قرآن مورد بررسى قرار مى‏گرفت، چنانچه موضوع مورد مطالعه مربوط به »جامعه« بود، محقّق مى‏توانست مثلاً دویست آیه که به شکلى ناظر به »جامعه« بود و درباره آن نظرى را ابراز داشته بود در »کلید مفاهیم قرآن« بیابد و با جمع‏بندى آنها به دیدگاه قرآن درباره جامعه دست یابد. امّا زمانى که کار، مراحل تکمیلى را پیمود و به ویژه زمانى که مجموعه یادداشت‏ها و فیشهاى اولیه در اختیار مرکز فرهنگ قرآن دفتر تبلیغات اسلامى قم قرار گرفت، مشخّص شد که آنچه انجام گرفته: 1- مى‏تواند بخشى از کار و مرحله‏اى از آن باشد و بهره‏گیرى از این نمایه‏ها در کنار تیترهاى کوتاه، تنها براى کسانى قابل بهره‏گیرى است که با نوعى تخصّص قرآنى بتوانند مستند هر واژه را در آیه شناسایى کنند. 2- برخى برداشت‏هاى ثبت شده را بر اساس معیارهاى دقیق تفسیرى نمى‏توان توضیح داد. 3- برداشت‏هاى زیاد دیگرى از آیات مى‏توان داشت که هم مفسران به آن اشاره داشته‏اند و هم با معیارهاى تفسیرى قابل توضیح و استناد است ولى مبدع طرح به آنها اشاره‏اى نداشته است. 4- سبک تدوین جمله‏ها - که مرجع نمایه‏ها خواهد بود - و بخش مهمّى از بار معنایى را بر دوش مى‏کشد باید از سبک و سیاق خاصّى پیروى کند که فهم معنى از آن دقیق باشد و ساختار جمله از نظر ادب فارسى کامل به شمار آید. دریافت این نکته‏ها و اقدام به بازنگرى و تکمیل برداشت‏ها، فرصت درخور توجّهى را به خود اختصاص داد، زیرا زمانى که محقّقان از سوى مرکز فرهنگ قرآن براى پژوهش و کار روى این پروژه دعوت به همکارى شدند، براى بیشتر محقّقان در آغاز امر، سبک و روش و هدف و معیارهاى خاص این تفسیر چندان شفاف نبود و اساساً برخى نتوانستند در مسیر پژوهش گامى هماهنگ بردارند و آنان که پایدارى ورزیدند طى نشستهاى متعدّد و مشاوره‏هاى طولانى در نهایت توانستند به سبکى منسجم و قانونمند دست یابند. یکى از شگفتى‏هاى این پژوهش که از دشوارى آن نیز به حساب مى‏آید این بود که هر قدر بر میزان دقّت افزوده مى‏شد، باز هم دستیابى به نهایت و سخن آخر و حرف پایانى دشوار مى‏نمود، و از آنجا که تأکید بر این امر مى‏توانست مانع پیشرفت کار شود به سطحى از این معیارها و ضوابط بسنده شد. تا چارچوب اصلى طرح شکل‏گیرد و کار تکمیل و تکامل در دوره‏هاى بعد؛ یا به وسیله همین محققان و یا ژرف اندیشان دیگر، صورت پذیرد. کار مستمر گروه‏هاى پژوهشى و مطالعه تفاسیر متعدّد از سوى محقّقان، پیش از تشکیل جلسات مشورتى و جرح و تعدیل پیامهاى استخراج شده از سوى هر محقّق و اصلاح و تصویب آن، سبب شد تا »کلید فهم قرآن« که به عنوان »فرهنگ قرآن« انتشار مى‏یابد، عملاً به تفسیرهاى جامع و ریزنگر و به صورت راهنمایى براى پژوهشهاى موضوعى در قرآن، ظاهر شود.
مهم‏ترین دستاورد تفسیر راهنما
از نگاه اهل نظر، تفسیر راهنما دستاوردهاى متعدّدى داشته است، از آن جمله: 1- ابداع سبک نوین در تدوین تفسیر 2- بهره‏گیرى‏از منابع‏معتبرومتعدّد تفسیرى در چارچوب اصول پذیرفته شده. 3- تلاش در داشتن جامعیّت نگاه نسبت به مسائل ادبى، عرفانى، اخلاقى، تربیتى، اجتماعى، طبیعى، فقهى و... 4- انجام کار با هم‏اندیشى و هم‏فکرى گروه‏هاى پژوهشى 5- ریزنگرى در آیات و واژگان قرآنى فراتر از آنچه از سوى مفسّران دیگر صورت پذیرفته بود. 6- بهره‏گیرى از معیارهاى قرآنى در فهم قرآن. 7- توجّه به روایات در تفسیر قرآن همراه با نگاه نقادانه نسبت به صحّت و همخوانى آنها با متن قرآن و فرهنگ دینى. 8- بهره‏گیرى از نمایه‏ها به دو شکل - در پایان هر آیه و پایان هر جلد - به منظور تسهیل دستیابى به معارف مرتبط و پژوهش موضوعى در قرآن. 9- مستندسازى هر برداشت به متن قرآنى و ارائه دلایل برداشت 10- تفکیک میان برداشت‏هاى صریح و تردیدناپذیر و برداشت‏هاى احتمالى که انتساب آنها به قرآن چندان روشن و قطعى نیست. 11- فراهم آوردن زمینه پژوهشهاى متعدّد قرآنى و هموار ساختن مسیر تدبّر و دقّت در معارف وحى. 12- امکان بهره‏ورى از آن براى سطوح عالى و متوسّط علمى در این میان مهم‏ترین دستاورد تفسیر راهنما از نگاه این قلم به اصل ابداع شیوه مطالعه در قرآن مربوط مى‏شود، زیرا این سبک و روش است که مى‏تواند از سوى محققان تا آینده‏هاى دور مورد استفاده قرار گیرد و به دستاوردهاى نوین نیز منتهى شود.
پیش فرضهاى تفسیر راهنما
شیوه و روشى که تفسیر راهنما در فرایند تفسیر به کار گرفته است و از ابداعات و رهاوردهاى آن به شمار مى‏آید، در صورتى پسندیده و پذیرفته خواهد بود که پیش‏فرض‏هاى این روش تفسیر مورد پذیرش قرار گرفته باشد. این پیش‏فرض‏ها عبارتند از: یک. قرآن با همین قالب‏هاى عبارتى و ساختار و ترکیب کلام الهى است و حتّى نوع واژگان و تک‏تک حروف آن با عنایت خاص خداوند در کنار هم چیده شده است. دو. نه تنها ظاهر پیامهاى قرآنى داراى حجیّت است که دلالتهاى فحوایى، تضمنى و التزامى آن نیز مورد توجّه فرستنده وحى بوده است. سه. قرآن در درجه نخست کتابى دینى است و درصد اصلاح اندیشه و بینش انسان نسبت به آفرینش و آفریدگار هستى و تربیت آدمیان به آداب الهى است، ولى از آنجا که انسان در متن طبیعت زندگى مى‏کند و نمى‏توان او را از زندگى مادّى و اجتماعى جدا ساخت، بلکه حکمت الهى اقتضا کرده است تا هدف آفرینش انسان با زندگى مادّى و جسمانى او در هم آمیخته و تفکیک‏ناپذیر باشد، ناگزیر این کتاب آسمانى، واقعیت‏هاى زندگى زمینى را از نظر دور نداشته است و با همین ابزار و امکانات مادّى او را رشد داده، آزمایش نموده و کیفر و پاداش را بدو یادآور شده است. این است که این کتاب وحیانى همچنان که کتاب معنویت و عقیده شناخته مى‏شود، کتاب انسان با جهان و طبعیت نیز هست، گاه با صراحت و زمانى با اشارت به هستى مادّى نگریسته و درباره آنها داورى کرده است. داورى‏ها و اشاراتى که هر یک به یکى از مقولات علوم تجربى و انسانى ارتباط مى‏یابد. چهار. گرچه قرآن مانند کتابهاى علوم تجربى و بشرى، عهده‏دار بیان رموز و ویژگیهاى علمى نظام طبیعت و وجود انسان نبوده و نیست، ولى از آنجا که نزول قرآن از جانب خداى »علیم« و »حکیم« بوده است و در صریح آیات قرآن آمده است که احکام دین و باید و نبایدهاى وحیانى داراى ملاک‏هاى واقعى است و ریشه در هستهاى هستى دارد و از سوى دیگر شناخت هستى و نظام‏هاى حاکم بر طبعیت، حیات و وجود انسان راهى به سوى شناخت آفریدگار آن دانسته شده است، ناگزیر همه پیامهاى قرآنى چه در بعد عبادات و اخلاق و قوانین و چه در زمینه مسائل اجتماعى، انسانى و طبیعى ناظر به واقعیتهاى هستى بوده و کمترین تخطّى از واقعیت‏ها یا ناسازگارى با هستهاى نظام وجود ندارد. به تعبیر دیگر خداى هستى، خداى یگانه است و او است که هم آسمان را آفریده و هم زمین را، هم طبیعت را رقم زده و هم وجود انسان را، هم جسم را آفریده و هم روح را، و چون آفرینش او متکى به علم و قدرت و حکمت و عزّت است در کلّ آفرینش او تناقضى مشهود نیست و همو است که در کنار کتاب تکوین، کتاب تشریع را آفریده است بدون کمترین فطور و کاستى و ناهمخوانى. این است که حتّى از گزاره‏هاى دینى، اخلاقى و تربیتى و تاریخى قرآن نیز مى‏توان، شناخت اسرار و ارتباطات نهفته هستى و ویژگى‏ها و نیازهاى واقعى انسان و ضوابط حاکم بر جوامع انسانى را توقع داشت، هر چند این شناخت در طول زمان و به تدریج و متناسب با ظرفیتهاى علمى - فرهنگى و تجربى انسان قابل دستیابى باشد. پنج . نظم آیات قرآن و تنظیم سوره‏هاى قرآنى هر چند با ترتیب نزول آیات تفاوت دارد، ولى نظم کنونى به راهنمایى و ارشاد خود پیامبر(ص) صورت گرفته است و در اعصار بعد مورد تأیید اهل بیت(ع) - به عنوان آگاهان واقعى به قرآن و پاسداران قلمرو دین - قرار گرفته است. از این‏رو است که مى‏توان از سیاق آیات و ارتباط مطالب یک سوره یا بخش‏هایى از یک سوره نیز برداشت‏هاى معرفتى داشت. شش. گرچه حقیقت پیام الهى فراتر از هر قالب زبانى و گویش بشرى است، امّا از آنجا که حکمت الهى اقتضا کرده است تا آن حقیقت متعالى را در ظرف کلام و ادبیات بشرى - که آن را هم خود به انسان تعلیم داده است - نازل نماید، بدیهى است که در این روند به کامل‏ترین شکل و دقیق‏ترین وجه، ظرفیت‏هاى این قالب بیانى را اشباع کرده است و همچنان که در یک لغت و گویش کامل بشرى از مفاهیم مطابقى، التزامى، تضمنى استفاده مى‏شود و الفاظ گاه در معناى حقیقى و زمانى در معانى مجازى به کار مى‏روند و مطالب گاه به کنایه یا با تمثیل ارائه مى‏شوند و گاه با یک عبارت چندین مقصود پیگیرى و ایفاد مى‏شود و... قرآن نیز از همه این ظرافتها و ظرفیتها بهره جسته است، و به همین دلیل مى‏توان از دلالتهاى فحوایى و اولویّتى و کنایى و... بهره جست و نتیجه گرفت و به ظواهر و دلالت‏هاى مطابقى بسنده نکرد. و نیز به همین دلیل مجاز خواهیم بود تا از قوانین ادبیات گفتارى عام بشرى و قوانین ادبى خاص لغت عرب و رموز بلاغى آن در تفسیر و تبیین مقاصد آیات استفاده کنیم. هفت. حجم محدود آیات و سوره‏هاى قرآنى در صورتى مى‏تواند پاسخگویى نیازهاى روزافزون و گونه‏گون انسان در طول تاریخ شناخته شود که مجال تفکّر و استنطاق داشته باشد. به تعبیر دیگر اگر پهناى آیات قرآن از ژرفاى لازم برخوردار نباشد، انسان به زودى احساس خواهد کرد که بر مجموعه معارف قرآنى احاطه یافته و دیگر انتظار پیام جدید و دستاورد نوین را نباید داشته باشد. و در این صورت است که پیام به تدریج، رو به کهنگى و تکرار مى‏گذارد و اگر پرسشهاى یک نسل را پاسخ دهد، در برابر پرسشهاى جدید ساکت خواهد بود امّا اگر قرآن داراى لایه‏هاى متعدّد معرفتى باشد و پیامهاى خود را به شیوه‏ها و گونه‏هاى مختلف در حجم محدود آیات، نهفته باشد، در این صورت، پژوهش در آیات قرآن و جست‏وجو در فهم مرادات و مقاصد و اشارات آن از میدان گسترده‏اى برخوردار خواهد بود که هر جوینده‏اى به قدر استعداد، تلاش و ظرفیتهاى معرفتى و نیازهایى که احساس کرده است مى‏تواند از آن بهره جوید؛ بى‏آنکه به تکرار و کهنگى گرفتار شود. خداى قرآن، همان خداى طبیعت است! چگونه اسرار آفرینش و رموز و قوانین طبیعت در متن مادّه به گونه‏اى تعبیه شده است که انسان طى هزاران سال به کاوش پرداخته ولى هنوز تنها به بخشى از آنها راه یافته و هر روز گوشه‏اى دیگر از آن را کشف مى‏کند و این کاوش علمى نه تنها از تازگى و کارآمدى دانش تجربى نکاسته که هر روز به آن اهمیّت بیشترى داده و مى‏دهد. آیاظرفیّت کلام‏ومعانى‏وادبیات‏بیانى کمتر از ظرفیّت عناصر محدود ماده است! - این سخن را از آن رو آوردیم تا کسانى که به لایه لایه بودن معارف و وجود سطوح مختلف پیامهاى قرآنى و بطون هفت‏گانه یا هفتادگانه قرآن با نگاه تردید و ابهام مى‏نگرند لختى درنگ کنند و ذهن خود را به دقّت و تواضع فرا خوانند. اعتقاد به این اصل به پژوهشگر قرآنى اجاره مى‏دهد تا با همّت بیشتر و انتظار فزون‏تر به بازخوانى و بازنگرى قرآن بپردازد، زیرا یافته‏هاى گذشته انسان و پرسشهاى جدید او به وى این توان را مى‏دهد تا سرّى دیگر و بیانى دیگر از قرآن را شناسایى کند. هشت. روایات وارد شده از پیامبرصلى الله علیه وآله و اهل بیت‏علیهم السلام هر چند تفسیر حقیقى و جدّى آیات قرآنى است، امّا این بدان معنى نیست که جز معصومان‏علیهم السلام کسى قادر به فهم قرآن و برداشت از آن نباشد - اگر چنین بود خداوند از اهل ایمان نمى‏خواست تا در آیات قرآن تدبّر کنند. بلکه دستور مى‏داد تنها در سنّت و روایات تدبّر نمایند. اعتبار و اهمیّت روایات و تفسیر مأثور نیز بدان معنى نیست که آنچه در روایات آمده بیان تمامى معنى و مراد یک آیه باشد، بلکه گاه در روایت، مصداقى از مصداقها و یا بخشى از یک معنى را متناسب با سؤال مخاطب یا فهم او بیان شده است. در حقیقت، روایات تفسیرى را باید به سطوح مختلفى تقسیم کرد، بخشى از روایات، حاصل معانى و مفاهیم عمده و مبنایى است که اصلى از اصول تفسیرى را آموزش مى‏دهد و قاعده‏اى از قواعد معرفتى و معیارى از معیارهاى اساسى فهم قرآن را تبیین کرده است. در حالى که دسته‏اى دیگر از روایات درصدد بیان مصداق‏ها و یا بارزترین مصداق یک آیه هستند و یا وجهى از وجوه معنى را متناسب با درک و استعداد مخاطب بیان کرده است و... بنابراین جمود بر ظاهر روایات در تفسیر قرآن، کارى غیر علمى و نامعتبر است بلکه مهم‏ترین نقش روایات را باید در این دانست که شیوه استفاده از کلام الهى را به اهل ایمان آموزش داده و معیارها و ملاکهاى تفسیر صحیح را به تدبّرکنندگان در قرآن ارائه کرده است. از نظر این قلم - اینها مهم‏ترین پیش فرض‏ها و اصول پذیرفته شده تفسیرى، چون تفسیر راهنما است که در واژه‏ها، جمله‏ها، آیات، سیاق آیات، دلالتهاى التزامى و فحوایى و مناسبات آیات به جست‏وجوى پیام و معنى پرداخته‏اند و یا مى‏پردازند. چه بسا برخى از این اصول بدیهى بنماید و احساس شود که یادکرد آنها چندان ضرورت ندارد، امّا حقیقت این است که رواج کلام جدید حوزه‏هاى مسیحى در اندیشه برخى پژوهشیان و یا بهره‏وران از ترجمه آثار یاد شده، سبب گردیده است تا مسلّم‏ترین اصول، از سوى آنان مورد تردید و تشکیک قرار گیرد و یا دستخوش قبض و بسط گردد. اگر کسانى معتقد شوند که قرآن حاصل تجربه شخصى پیامبرصلى الله علیه وآله است و آنچه را در ذهن و فکر خیالش دریافت کرده با عباراتى بشرى بیان داشته است، در این صورت برداشت از واژه‏ها و الفاظ مى‏بایست در حدّ برداشت از کلمات بشرى باشد و تصوّر بطون و لایه‏هاى معرفتى مجال نخواهد داشت!
راهى که در آینده باید پیمود
یک - تفسیر راهنما، همچنان که در مقالات و گفت‏وگوى صاحب‏نظران و بانیان آن آمده است، آغاز راه است و نتیجه مهم‏تر را باید در مراحل بعد زیر عنوان فرهنگ قرآن یا تفسیر موضوعى جست‏وجو کرد - که چنین نیز هست - امّا نباید غفلت ورزید که بزرگ‏ترین خلأى که در مسیر تدوین تفسیر راهنما ذهن برخى محققان و پژوهشیان را به خود معطوف کرده بود خلأ مطالعات تخصّصى بود. توضیح اینکه اگر آیات در گروه‏هاى پنج نفرى ابتدا مطالعه و سپس فیش‏بردارى و پس از آن به بحث و گفت‏وگو گذاشته مى‏شد و به روشنى مشهود بود که هر محقّق متناسب، با مطالعات و علقه‏هاى علمى و فکرى و فرهنگى و استعدادهاى شخصى خود به برداشت از قرآن رو آورده است. درست مانند کسانى که وارد محیطى بزرگ و پر امکانات شوند و بخواهند از موجودى آن محیط، اشیا و لوازم مورد نیاز خود را بردارند و خارج شوند. اگر هنگام خروج ملاحظه شود، آشکارا دیده مى‏شود که هر فرد به اندازه توان و تناسب با احساس نیاز و تحلیل خود، اشیائى را ارزشمند دانسته و به همراه برداشته است. محقّقان نیز برخى داراى گرایش ادبى، بعضى داراى علقه‏هاى فلسفى و عرفانى، دسته‏اى متمایل به مباحث اخلاقى و تربیتى، و گروهى علاقمند به موضوعات اقتصادى اجتماعى و سیاسى و... بودند و به تناسب همین علاقه‏ها و اطلاعات پیشینى، به اصطیاد معانى از ژرفاى معارف قرآنى مى‏پرداختند. این امر نشان مى‏داد که: 1- اگر محقّقان در رشته خود از تخصّص و دقّت بالاترى برخوردار باشند؛ 2- اعضاى یک گروه پژوهشى از تخصّص‏هاى بیشترى در حوزه‏هاى علوم انسانى و حتى علوم تجربى و طبیعى بهره‏مند باشند، دستاورد و نتایج تفسیر به مراتب قوى‏تر و پربارتر خواهد بود. بنابراین هنوز مجال این گونه پژوهش باقى است و این راه مى‏تواند همچنان ادامه یابد و گروه‏هاى تخصّصى مى‏باید با شیوه‏ها و معیارهاى به کار گرفته شده در تفسیر راهنما به تعمّق و تدبّر و جستار در قرآن بپردازند. هر چند پس از تدوین اولیه تفسیر راهنما و شکل‏گیرى 20 مجلّد، افزوده‏هاى هر گروه پژوهشى از نظر کمیّت انبوه نخواهد بود، ولى از جهت کیفیّت قطعاً حائز اهمیّت بوده و مورد استفاده رشته و گرایشهاى گوناگون علمى قرار خواهد گرفت. دو - یکى از مشکلاتى که حوزه مطالعات دینى ما طى قرون گذشته بدان مبتلا بوده و در دو سه دهه اخیر تلاشهایى براى رهایى از آن صورت گرفته، این است که مطالعات و پژوهشهاى ما در قلمرو مسائل دینى، بیشتر جنبه نظرى و ذهنى داشته و کمتر به کارآمدى و شیوه‏هاى کاربردى شدن آن در متن زندگى انسان‏هاى معاصر اندیشیده شده است. بسیارى از فعالیتهاى علمى - دینى ما طى قرنها، همانند مطالعات نظرى ریاضى‏دانان، فیزیک‏دانان و شیمى‏دان‏هایى بوده است که با دقیق‏ترین محاسبات به حل مسائل و کشف روابط و درک عناصر و خواص موادّ نایل آمده، ولى از آن محاسبات دقیق در ساحت صنعت و یا ساخت و تهیه داروها عملاً استفاده‏اى نشده باشد در حالى که شاهد هستیم که در حوزه علوم تجربى و حتى علوم پایه به مجرّد رهیافت محققان به دستاوردهاى جدید، به سرعت آن طرح نظرى، به واقعیتى عینى و جدّى و مؤثّر در زندگى انسان تبدیل مى‏شود و مورد بهره‏بردارى و استفاده انسانها قرار مى‏گیرد. با این مقدّمه در صدد تأکید بر این نیاز هستیم که مطالعات قرآنى نباید در خلأ انجام گیرد، بلکه باید مطالعات و پژوهشهاى دینى عموماً و قرآنى خصوصاً جامعه‏نگر باشد، نیازهاى زمان را در نظر گیرد و این تلاشها در نهایت به طرحى براى ساخت جامعه‏اى برتر، اخلاقى‏تر، عادلانه‏تر و عزیزتر منتهى گردد و این کارى است که - دست کم این نویسنده - فرد یا گروه یا مرکزى را نمى‏شناسد که نسبت به آن اعلام فعالیّت کرده باشد و حتّى به یاد نمى‏آورد که در نوشته‏ها و گفته‏ها چندان مورد تأکید قرار گرفته باشد. هر چند به صورت آرمانى نهفته در قلب و ذهن همه مؤمنان و مصلحان وجود داشته و دارد، امّا هرگز کافى نیست. در پایان یادآور مى‏شوم که آنچه در تجزیه و تحلیل تفسیر راهنما به رشته تحریر درآمد، فهم و دیدگاه این نویسنده نسبت به تفسیر راهنما - به عنوان فردى است که نقشى طولانى مدّت در گروه‏هاى پژوهشهاى آن داشته است - و نباید آن را نظر و دیدگاه همه محققان فعّال در این پروژه مطالعاتى دانست، چه بسا برخى از نیروهاى مؤثّر در شکل‏گیرى این تفسیر، آرا و دیدگاه‏هاى متفاوتى داشته باشند و در آینده به طرح آن دست یازند.
 

تبلیغات