چکیده

اتـحـاد مـلى بـه مـعـنـاى یـکـپـارچـگـى مـلت ایـران ، راز پـیـروزى مـلت و عـامـل اسـتـحـکـام جـامـعه است . مخاطبان آن نیز عبارت اند از توده هاى ملت ، مسئولین نظام و دستگاه هاى دولتى . انـسـجـام اسـلامـى بـه مـعـنـاى همدلى ، همراهى و برادرى مسلمانان جهان بر مبناى اسلام و تـوحـیـد، و هـمان دستور صریح خداى حکیم ، و پیشوایان معصوم علیهم السلام است . بى گـمـان دلیل اصلى ما براى دعوت از جهان اسلام به وحدت ، لزوما نیاز شیعه به وحدت بـا اهـل سـنـت و یا بالعکس نیست ، بلکه این ضرورت حفظ اسلام است که همه مسلمین را به وحـدت فـرا مـى خـوانـد. انـسجام اسلامى شرط اصلى اعلاى کلمه اسلام ، راز عظمت و کلید حـل تـمـام مـشـکـلات مـسـلمـیـن بـوده ، موجب احساس قدرت آنان مى گردد. با وجود این اهمیت ، پـرسـش این است که ماهیت اتحاد ملى و انسجام اسلامى چیست ؟ چرا، چگونه و با چه کسانى بـایـد اتحاد و انسجام داشت ؟ این مقاله عمدتا با بهره گیرى از بیانات حضرت آیت اللّه خامنه اى به پرسش هاى یاد شده پاسخ داده است .

متن

اتحاد ملى و انسجام اسلامى ، طبق دستور صریح قرآن مجید، پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سـلم و سـایر پیشوایان معصوم ما علیهم السلام امرى واجب و ضرور است ، بعلاوه ایـن مهم ، از دستورات امام خمینى رحمة الله علیه ، مقام معظم رهبرى و از رهنمودهاى مصلحان بـزرگـى بـسـان آیـت الله العـظـمـى بـروجـردى ، سـیـد جـمـال الدیـن اسـد آبـادى ، امـام مـوسـى صـدر و شـیـخ محمود شلتوت نیز مـى بـاشـد. به لحاظ عقلى و تجربى نیز اهمیت اتحاد ملى و انسجام اسلامى چنان است که مى توان مدعى بود یکى از دلایل اصلى عقب ماندگى تاریخى کشورهاى اسلامى و از جمله کشور ما ضعف همین عامل اصلى است . اهداف این مقاله را مى توان در پاسخ به چهار پرسش خلاصه کرد:


ـ ماهیت اتحاد ملى و انسجام اسلامى چیست ؟

ـ اتحاد ملى و انسجام اسلامى چگونه شکل مى گیرد؟

ـ چرا اتحاد ملى و انسجام اسلامى مهم است ؟

ـ با چه کسانى باید اتحاد و انسجام داشت ؟

مـنـابـع مـا در پـاسـخ یـابـى ایـن پـرسـش هـا عـبـارت انـد از: مـنـابـع دیـنـى شامل قرآن مجید، روایات معصومین و دیدگاه هاى متخصصان دینى بویژه مقام معظم رهبرى ، تـجـربه هاى تاریخى و علمى بشر و نظرات دانشمندان علوم مختلف . اتحاد ملى و انسجام اسلامى را در دو فصل جداگانه به بحث مى نشینیم و هر یک را در قالب چهار پرسش بالا برمى رسیم .
گفتار اول : اتحاد ملى
مفهوم اتحاد ملى

اتـحـاد مـلى بـه مـعناى یکپارچگى ملت است ، مقصود از ملت ، همه شهروندان ایران اسلامى اسـت . از ایـن مفهوم ، تحت عناوین مختلفى همچون وفاق اجتماعى ، همبستگى اجتماعى ، وفاق مـلى ، وحـدت ملى و ... نیز یاد شده است . اتحاد یا وحدت ملى را به چند صورت مى توان تفسیر کرد:

1. اتـحـاد اجـزاء مـلت : مـلت مـا بـسـان بـسـیـارى از مـلل دیـگـر از قـومـیـت هـا، زبـان هـا، جـنـسـیـت هـا، سـنـیـن و اقـشـار مـخـتـلفـى تـشـکـیـل شده است . سطوح علمى و درآمدى افراد هم با یکدیگر فرق دارد. اما اشتراکاتى نیز با هم دارند. معظم رهبرى در این زمینه مى فرماید:

وحـدت مـردم ، اتـحـاد قـلبـى مـردم ، اتـحـاد روحـى مـردم ، مـحـبـت مـردم ، وفـاق مـردم حول نظام اسلامى ، حول احکام مقدسه اسلام ، حول قانون اساسى - که قانون اساسى هم مـنـطـبـق بـر احـکـام اسـلامـى اسـت - حـول قـوانـیـن کـشـور - کـه لااقل اغلب آنها منطبق بر قوانین اسلامى است ، اگر نگوییم همه اش منطبق است - وحدت ملى را تشکیل مى دهد. (26/1/79)

کـه البته همه محورهاى یادشده را مى توان در قانون اساسى خلاصه کرد، زیرا همه آن موارد در قانون اساسى مورد تاءکید واقع شده اند.

سؤ ال بعدى این است که آیا وحدت اجزاء ملت به این معناست که ما باید اختلافات را به طـور کـامـل نادیده انگاریم ، و اجازه بیان سلیقه هاى مختلف را به افراد و احزاب ندهیم ، یا معناى دیگرى دارد؟ در این باره ، مقام معظم رهبرى تاءکید دارند:

مـعـنـاى وفـاق ایـن نـیـسـت کـه گـروهـهـا و تـشـکـیـلات و جـنـاحـهـاى گـونـاگـون اعـلام انـحلال کنند، نه ، هیچ لزومى ندارد. معناى وفاق این است که نسبت به هم خوشبین باشند، رحـمـاء بـیـنـهـم (فـتـح : 29) بـاشـنـد، هـمـدیـگـر را تـحمل کنند، در جهت ترسیم هدفهاى والا و عالى و براى رسیدن به آنها به یکدیگر کمک کـنـنـد و از ایـجـاد تـشنج ، بداخلاقى ، درگیرى ، اهانت و متهم کردن بپرهیزند. امروز به نظر من وظیفه ما این است . (7/3/81)

2. یکپارچگى ملت و دولت : در این تفسیر، تمام اجزاء ملت و دولت ، بسان پیکر یک انسان واحـد بـا هـم هـمـاهنگ هستند. در واقع اگر جامعه بشرى را به یک موجود زنده ، مانند انسان تـشـبـیـه کنیم ، اتحاد یعنى اجزاء گوناگون بدن با یکدیگر و با اجزاء مدیریتى بدن مـانند قلب و مغز یکپارچه باشند، و اگر دردى بر یکى وارد شود دیگر اجزاء بدن با او هـمـدردى کـنـنـد و اگـر لذتـى وارد آیـد سـایـر اجزاء نیز خوشى کنند. اما تفرقه به این مـعناست که برخى اجزاء این بدن با بقیه هماهنگ نباشند، مانند پایى که بر اثر حادثه یـا بـیـمـارى ، بـا بـقیه بدن هماهنگ نیست و شل مى زند یا فلج است . در حدیثى از پیامبر اعظم (ص ) نیز آمده است :

مـؤ مـنـان بسان یک انسان واحد هستند، که اگر سر او به درد آید، سایر اعضاى بدنش با تـب و بـیـدارى شـب بـا او هـمـدردى مـى کـنـنـد.

در کل اگر بخواهیم تعریف خلاصه اى از اتحاد ملى ارائه دهیم ، مى شود به این سخن مقام معظم رهبرى استناد کرد:

اتحاد ملى ، یعنى یکپارچگى ملت ایران [بر محور قانون اساسى ]. (1/1/86)
ضرورت اتحاد ملى

راستى چرا اتحاد ملى مهم است ؟ اگر نباشد چه اتفاقى مى افتد؟ نخستین قدم در فهم اهمیت یک پدیده ، این است که با فواید آن آشنا شویم که عبارت اند از:
1. استحکام بنیان ها:

بـراى ایـن کـه ما بنیانهاى سیاسى و اقتصادى و فرهنگى خود را مستحکم کنیم ، پیش نیاز اولى قطعى ما، ایجاد وفاق و وحدت کلمه است . (7/3/81)
2. رمز پیروزى :

وحـدت کـلمه ، رمز پیروزى ملت ایران در مراحل مختلف بوده و امروزه نیز مهم ترین وسیله ملت ما براى مقابله با تحریکها و توطئه هاست . (1/3/69)

گـام دیـگر براى فهم اهمیت وحدت ، این است که ببینیم با نبودِ وحدت ، چه خساراتى به ما مى رسد در این باره مى توان موارد ذیل را برشمرد.

1. خـوشـحـالى دشـمـن : تـفرقه از بدترین آسیب هایى است که مى تواند بر یک ملت یا خـانـواده وارد آیـد. از جمله شعارهاى استعمار پیر انگلیس یکى این بود که تفرقه انداز و حـکـومـت کـن ! اگـر کـسـانـى بـراى تـفـرقـه مـزایـا و فـوایـدى را قـائل بـاشـند، خوب است به این سخن امیر المؤ منین على ابن ابى طالب علیه السلام نیک توجه کنند:

ِ... إِنَّ اللَّهَ سـُبـْحـَانـَهُ لَمْ یـعـْطِ اءَحـَدا بـِفـُرْقـَةٍ خـَیـرا مـِمَّنْ مـَضـَى وَ لَا مـِمَّنْ بـَقِى

هـمانا خدا که از هر عیب و نقصى دور است ، به واسطه تفرقه به هیچ کس از گذشتگان و آیندگان خیرى نداده است .

2. عامل شکست : از نگاه قرآن مجید، سستى ، دعواى با یکدیگر و نافرمانى از رهبرى را از علل مهم شکست معرفى مى شود:

وَلَقـَدْ صـَدَقـَکـُمُ اللّهُ وَعـْدَهُ إِذْ تـَحـُسُّونـَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِى الاَمْرِ وَعَصَیتُم مِّن بَعْدِ مَا اءَرَاکُم مَّا تُحِبُّونَ... (آل عمران : 152)

و [در نبرد احد] قطعا خدا وعده خود را با شما راست گردانید: آنگاه که به فرمان او، آنان را مـى کشتید، تا آنکه سست شدید و در کار [جنگ و بر سر تقسیم غنایم ] با یکدیگر به نـزاع پـرداخـتـیـد، و پـس از آنکه آنچه را دوست داشتید [یعنى غنایم را] به شما نشان داد، نافرمانى نمودید... .

روش دیـگـر بـراى فـهـم اهـمـیـت وحـدت ایـن اسـت که ویژگى ها و خصوصیات تفرقه را دریابیم که چیست . بر اساس منابع دینى ما تفرقه ویژگى هایى چنین دارد:

1. از لشـکـریـان جـهـل : در حـدیـثـى از امـام صـادق عـلیـه السـلام آمـده اسـت کـه عـقـل و جـهـل هـر یـک لشـکـریـانـى دارنـد. در ایـن حـدیـث طـولانـى ، لشـکـریـان عقل و جهل را یک یک برشمرد و مى فرماید:

وَ الاُْلْفـَةُ وَ ضـِدَّهَا الْفُرْقَةَ.

و مـهـرورزى و ضـد آن تـفـرقـه اسـت . (کـه اولى بـه عـنـوان لشـکـر عقل و دومى به عنوان لشکر جهل معرفى شده است .)

2. هـدیـه شـیطان : امیرالمؤ منین على ابن ابى طالب علیه السلام در نهج البلاغه زمانى که تکنیک هاى شیطان را بیان مى کند به این مساءله اشاره دارد که :

إِنَّ الشَّیـطـَانَ ...یـعـْطـِیـکُمْ بِالْجَمَاعَةِ الْفُرْقَةَ وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ.

همانا شیطان ... به جاى وحدت به شما تفرقه مى دهد و به این وسیله بین شما فتنه مى اندازد.

3. عذاب : پیامبر اعظم (ص )، وحدت را رحمت و تفرقه را عذاب معرفى مى فرماید:

... ان الجـمـاعـة رحـمـة و الفـرقـة عـذاب .

همانا جماعت [وحدت ] رحمت است و تفرقه عذاب است .
چگونگى شکل گیرى اتحاد ملى

در بیان چگونگى شکل گیرى اتحاد ملى دو مقوله مهم مطرح است : کارهایى که نباید انجام داد و کارهایى که باید انجام داد. در این باره ، پیشنهادهاى زیر ارائه مى شوند:

1. عوامل وحدت افزا: شیوه هاى زیر به ارتقاء اتحاد ملى کمک مى کند:

1 ـ 1. پـرهـیـز از خـشونت در رفتار و گفتار: سخن تند آدمیان را مى رماند. چنین است که در وحـدت مـلى هـمـه بـایـد بـیـاموزیم تا خواسته هاى خود را با زبانى نرم بیان کنیم و از خـشـونـت هـاى رفـتـارى و گـفـتارى ، جز در محدوده اجراى قانون بپرهیزیم . در قرآن مجید خطاب به پیامبر اعظم (ص ) آمده است :

فَبَِما رَحْمَةٍ مِنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ ... .

(آل عمران : 159)

پـس بـه [بـرکـت ] رحـمـت الهـى ، بـا آنـان نـرمـخـو [و پـرمـهـر] شـدى ، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعا از پیرامون تو پراکنده مى شدند... .

در این باره ، مقام معظم رهبرى نیز تاءکید دارد که :

بـا تـشـر زدن و دعـوا کـردن و تـهـدیـد کـردن ، هـمـیـشـه ایـن مـقـصـود [وحـدت جـامـعـه ] حـاصـل نـمـى شـود. بـیـشـتـر بـا مـحبت و جلب قلوب و جذب باید این مقصود را عملى کرد. (1/12/1369)

2 ـ 1. تـاءکـیـد بـر مـشترکات : تاءکید بر مشترکات مى تواند در افزایش وحدت مؤ ثر بـاشـد، تاریخ مشترک ، زبان ملى مشترک ، سرنوشت مشترک ، دشمن مشترک ، علایق مشترک مانند علاقه به اسلام ، قرآن مجید و پیامبر اعظم (ص )، امیرالمؤ منین على ابن ابى طالب (ع ) که در بین اغلب مردم ما مشترک است و در سطوح پایین تر علاقه به شاعرانى بسان سعدى ، حافظ، شهریار و امثال آنها، و... مى تواند مؤ ثر واقع شود.

3 ـ 1. گسترش همکارى ها: چنان باید کرد که همکارى ها در سطوح کشورى افزایش یابد. دانـشگاه هایى با هویت مشترک ، سرودهایى با چند زبان محلى ، اجراى پروژه هاى بزرگ بـا هـمـکـارى نـخـبـگـانـى از قـومـیـت هـاى گـونـاگـون ایـرانـى ، و امثال آن مى تواند مفید فایده باشد.

4 ـ 1. کـوتـاه آمـدن در امـور فـرعى : یک امر مهم در ایجاد وحدت این است که گاهى کوتاه بیاییم . بدون تنازل ممکن نیست وحدت ایجاد شود. در این باره ، مقام معظم رهبرى فرماید:

بـدون تـنـازل ، امـکـان نـدارد کـه ایـن مـقـصـود [وحـدت ] حاصل بشود. (1/12/1369)

5 ـ 1. توجه به دشمن مشترک : امروزه که دشمنان مشترک ملت ایران با چشمانى حریص و طـماع به منابع زیر زمینى و رو زمینى کشور ما مى نگرند و بنا بر این گذاشته اند که مـلت ایران را تجزیه و اسلام عزیز را در این مملکت ریشه کن کنند، بسى زشت و خطرناک است اگر به اختلافات داخلى مشغول شویم .

6 ـ 1. بـرخـورد بـا تـفـرقـه افکنان : برخى افراد بدون توجه به منافع عظیم وحدت براى مردم ، سعى دارند تا تفرقه اندازند. با اینان باید برخوردى قاطعانه داشت . هر گـونـه سـهـل انـگـارى در مـواجـهه با اینان ممکن است چنان کند که بعدها ناچار شویم چند برابر خسارت بپردازیم . در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید:

بـعضیها تلاش مى کنند که بین مردم اختلاف بیندازند، بعضیها هم تلاش مى کنند که مردم را نـسـبـت به مسئولان و نظام بدبین کنند. اینها بدانند که این کار خیانت است و من ادامه این گونه کارها را تحمل نخواهم کرد. (13/4/1370)

2. عـوامـل تـضـعـیـف اتـحـاد مـلى : بـراى ایـجـاد وحـدت مـلى ، هـمـان گـونـه کـه شـنـاخـت عـوامـل و زمـیـنـه هـاى هـمـگـرایـى ضـرورت دارد، شـنـاخـت عـوامـل و زمـیـنـه هـاى اخـتـلاف نـیـز بـایـسـتـه اسـت . عـوامـل زیـر اتـحـاد مـلى را زیـر سئوال مى برند و به تفرقه کمک مى کنند. از این رو باید با آنها مبارزه کرد:

1 ـ 2. تـحـقـیـر: تحقیر مخاطبان وحدت به هر صورتى که باشد ممنوع است . بر اساس نـهـى صـریح خداى بزرگ ، هیچ قومى حق ندارد قوم خود را از اقوام دیگر بهتر بداند و به تمسخر آنها بپردازد. در واقع ، این فرمان الهى است که :

یا اءَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ یسْخَرْ قَوْمٌ مِن قَوْمٍ عَسَى اءَن یکُونُوا خَیرا مِنْهُمْ... . (حجرات :11)

اى کـسـانى که ایمان آورده اید، نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کند، شاید آنها از اینها بهتر باشند... .

2 ـ 2. تـبـعـیـض : تـرجیح غیر منطقى فرد یا افرادى بر دیگران چه در نگاه ها، و چه در رفـتـارهـا و تـوزیـع امکانات مى تواند وحدت ملى را تضعیف کند و یا به انسجام اسلامى لطـمـه زنـد. نـاظـران حـکـومتى باید به دقت مراقبت کنند که توزیع امکانات دولتى به شکلى عادلانه صورت پذیرد تا موجبات جدایى و تفرقه فراهم نشود.

3 ـ 2. بـزرگ نـمـایـى مـسـائل اخـتـلاف انـگـیز: در واقع باید از هر رفتار تنش آفرینى پرهیخت . پاره اى از رفتارها، اظهار نظرها و امثال آن مى تواند تنش آفرین باشد. اهمیت و ضـرورتِ چه نیازى مهم تر از وحدت جامعه است ؟ شاید برخى گمان برند منافع جامعه از قبال تفرقه ، بیش از وحدت تاءمین مى شود. اینان بدانند که گمانى خام دارند. در این باره ، امام حسن مجتبى (ع ) مى فرمایند:

اءَلَا وَ إِنَّ مَا تَکْرَهُونَ فِى الْجَمَاعَةِ خَیرٌ لَکُمْ مِمَّا تُحِبُّونَ فِى الْفُرْقَةِ.

آگاه باشید، آنچه شما از وحدت ناپسند مى دارید، برایتان بهتر است از آنچه از تفرقه دوست دارید.
مخاطبان اتحاد ملى

مخاطبان اتحاد ملى عبارت اند از:

1. هـمـه آحـاد مـلت : تـک تـک آحـاد مـلت از مـخاطبان وحدت ملى هستند. در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید:

هـر مـلتـى کـه مـتـحـد بـاشـد، هـر مـلتـى کـه مـیـان خـود تـنـازع و جـدال ویـرانـگـر نـداشـتـه بـاشـد، هـر مـلتـى کـه بـا مـسـئولان خـود یـکـدل و یـکـزبـان بـاشـد و مـسـئولانـش را از خـود بـدانـد و مـسئولان هم به وظایفشان در مـقـابـل مـلت عـمـل کـنـنـد و خـود را خـدمـتـگـزار مـردم بـدانـنـد، آن مـلت در مقابل همه دشمنیها شکست ناپذیر خواهد شد. (7/10/1379)

2. مـسـئولان نظام : اینان نیز وظیفه دارند با یکدیگر هماهنگ باشند تا در برابر دشمنان احـسـاس قـدرت بـیـش تـرى کـنـنـد و در حـل مـشـکـلات مـردم مـوفـق تـر عمل کنند:

امـروز وفـاق مـلى یـک وظـیـفـه عـمـومـى اسـت . تـسـلیـم شـدن در مقابل قواره کلى نظام اسلامى ، یکى از وظایف عمومى ما مسئولان است . (20/8/1381)

3. دسـتـگـاه هاى دولتى : دستگاه هاى دولتى بویژه قواى سه گانه باید با هم هماهنگ عمل کنند:

بـه مـسـئولان در سـطـوح مـخـتـلف هـم عـرض مـى کـنم که یکى از راههاى موفقیت عملى و جا گـرفـتـن در چـشم مردم ، همکارى دستگاههاى مختلف و همکارى قواى سه گانه است ، نباید هـمـدیـگـر را تـضـعـیـف بـکـنـنـد. هـیـچ کـس نـبـایـد قـواى مسئول مملکت را تضعیف بکند. (7/10/1379)
گفتار دوم : انسجام اسلامى
چیستى انسجام اسلامى

انـسـجـام اسـلامـى یـعـنى چه ؟ در این باره ، دو سرى تفسیر مطرح است ، تفاسیر درست و معانى نادرست .

الف ) تـفـاسـیـر درسـت : مـعـانـى درسـت انسجام اسلامى به شرح زیر است در این باره ، گفتنى است که انسجام اسلامى را مى توان در سه واژه خلاصه کرد:

1. همدلى : انسجام اسلامى به این معناست که همه مسلمین ، یار و یاور هم بوده ، شریک غم هـا و شـادى هـاى یـکـدیـگـر بـاشند. از غم هم خوشحالى نکنند و از شادى هم اظهار تاءسف نـنـمـایـنـد. در واقـع دوسـتـدار هـم بـاشـنـد و کـیـنـه اى از هـم بـدل نـداشـته باشند. تعابیر قرآن مجید از رفتارهاى مؤ منان با یکدیگر به گونه اى است که روحیه وحدت را به خوبى باز مى تاباند. در این رهنمودها بر این نکته اساسى تاءکید شده است که مؤ منان به یکدیگر کینه نورزند.

... (مؤ منان مى گویند) پروردگارا، بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشى گرفتند ببخشاى ، و در دل هایمان نسبت به کسانى که ایمان آورده اند [هیچ گونه ] کینه اى مگذار!... . (حشر: 10)

بـر ایـن اسـاس ، انسجام اسلامى یعنى این که دل هاى مسلمین به هم نزدیک تر شود و همه در زیر پرچم توحید و اسلام گرد آیند. در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید:

رسـالت و پـیـام و وظـیـفـه الهـى مـا ایـن اسـت کـه در مـقـابـل آنـچـه اسـتـعـمـار انجام داد، حرکت کنیم ، یعنى دلهاى مسلمین را درسطح جهان به هم نزدیک کنیم و آنهارا زیر پرچم توحید و اسلام گرد آوریم . (31/3/1368)

مـسـلمین باید به هم کمک کنند و در شادى یکدیگر شاد، و در غم یکدیگر غمگین باشند. این پیام انقلاب ماست . (31/3/1368)

2. هـمـراهـى : مـقام معظم رهبرى که خود سال 1386 را به نام اتحاد ملى و انسجام اسلامى نامیدند، در تعریف انسجام اسلامى چنین مى فرماید:

انـسـجـام اسـلامـى ، یعنى ملت هاى مسلمان با هم همراه باشند. ملت ایران رابطه خود را با ملت هاى اسلامى محکم تر کند. (1/1/1386)

3. بـرادرى : هـمـدلى و همراهى را در جمع مى توان روحیه برادرى نامید که تعبیر زیباى قـرآن مـجـیـد بـراى تـوصـیف روابط مؤ منین است . بر این اساس ، انسجام اسلامى به این معناست که مسلمین باید با هم احساس برادرى داشته باشند. به تعبیر قرآن مجید:

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ... . (حجرات : 10)

در حقیقت مومنان با هم برادرند... .

همچنین مقام معظم رهبرى مى فرماید:

معتقد به استحکام روابط برادرى بین مسلمانان هستیم . (31/3/1368)

ب . مـعـانـى نادرست : برخى از مخالفان انسجام اسلامى معانى نادرستى از این مفهوم والا در ذهن دارند و بر این اساس با آن مخالفت مى کنند. ما با اشاره به بعضى از این گونه معانى ، به رد آنها مى پردازیم :

1. یـکـسـانـى عـقـایـد: یـکـسـانـى عـقـایـد البـتـه اگـر در مسیر درست باشد خوب است اما مـشـکـل ایـن اسـت کـه بـه راحـتـى قـابـل تـحـقـق نـیـسـت و دسـت کـم ایـن کـه قـدم اول نیست و اگر هم مطلوب باشد قدم نهایى است . امام باقر علیه السلام فرمودند روزى نزد على ابن حسین (ع ) سخن از تقیه به میان آمد ایشان فرمودند:

بـه خـدا قسم اگر ابوذر از آنچه در قلب سلمان مى گذرد اطلاع داشت او را مى کشت و این در حـالى بـود کـه پـیامبر خدا(ص ) بین آنها برادرى برقرار کرده بود؛ پس گمان شما به سایر مردم چیست ؟

اگـر نـتـوان بـیـن سـلمـان و ابـوذر کـه از صـحـابـه بـزرگ و بـسـیـار درسـت کـار رسـول اللّه (ص ) بـودنـد یـکـسـانى کامل عقاید را برقرار کرد، مى توان مدعى بود که انجام چنین کارى بین مردم عادى کارى محال است .

2. پـذیرش مذهب یکدیگر: ممکن است برخى افراد اعتقاد داشته باشند ما زمانى حاضر به وحدت هستیم که مخاطبان ما، مذهب ما را بپذیرند، و گر نه اختلافات پایان ناپذیر است . ایـن عقیده نیز مانند اعتقاد پیشین ، غیر قابل اجرا و نشدنى است . البته اگر همه مذهب حق را بـپـذیـرنـد بـسـیـار مـطلوب است اما چنین کارى عملى نیست . در سیره بزرگان دین هم نمى بـیـنـیـم کـه فـرضـا امـیرالمؤ منین على ابن ابى طالب (ع ) طرفداران خود و یا امت زمانه خویش را مجبور کرده باشد مذهب واحدى را بپذیرند. حتى اگر تصور کنیم که همه مذهب حق را بـپـذیـرنـد بـازهـم لزوما انسجام اسلامى حاصل نمى شود، زیرا به چشم خود دیده ایم افـرادى را کـه از یـک مـذهـب ، از یـک شـهـر و چـه بـسـا از یـک خـانواده بوده اند اما باز هم اختلافات جدى داشته اند.

3. کـوتـاه آمـدن از اصـول : مـمـکـن اسـت بـرخى گمان برند که انسجام اسلامى به معناى کـوتـاه آمدن از اصولى است که آن ها را محترم مى دانیم . این معنا هم نادرست است . تاریخ نـشـان داده اسـت کـه مـى شـود هـم اصـول را حـفـظ کـرد و هـم وحـدت داشـت . یـک ضـرب المثل مى گوید دشمن بهترین معلم است . در تاریخ معاصر جهان شاهدیم آمریکا و شوروى سـابـق دشـمـنـان خـونى هم بودند اما براى مبارزه با هیتلر پذیرفتند با یکدیگر انسجام یـابـنـد. در آن زمـان هـیـچ یک از اصول خود کوتاه نیامدند، اما با همکارى نزدیک توانستند دشـمـن مـشترک را دفع کنند. تصور کنید اگر چنین انسجامى در حوزه اسلامى پدید آید آیا نـمـى تـوان شـر بـزرگـتـریـن دشـمـنـان اسلام را از جهان اسلام دفع کرد؟ این تجربه تـاریـخ بـشـرى ، نـشـان مـى دهـد کـه امـکـان بـرقـرارى وحـدت بـا حـفـظ اصول موجود است .

البـتـه بـایـد اذعـان داشـت کـه بـراى انـسـجـام اسـلامـى ، قـدرى تـنـازل لازم اسـت . امـا ایـن تـنـازل ، لازم نـیـسـت از اصـول بـاشـد، مـى تـوان از بـرخى فروعات که اهمیت کلیدى ندارند، چشم پوشى کرد. مثال این امر از روش حکومتى امیرالمؤ منین على ابن ابى طالب (ع ) چنین است که آن حضرت ، لشکریان خود را از خواندن نماز مستحبى به جماعت در مسجد و در ماه مبارک رمضان منع کرد، امـا نـزدیـک بـود شـورشـى بـرپـا شـود. لذا آن بزرگوار براى حفظ انسجام مسلمین ، از دستور خود صرف نظر کرد.
اهمیت و ضرورت انسجام اسلامى

آیـات صـریـح قـرآن مـجـید و سیره روشن اهل بیت عصمت علیهم السلام به خوبى نشانگر ضرورت انسجام اسلامى است . در این باره ، گفتنى است :

1. دستور خداى حکیم : انسجام اسلامى دستور صریح خداى حکیم است :

وَاعـْتـَصـِمـُوا بـِحـَبـْلِ اللّهِ جـَمـِیـعـا وَلاَ تـَفـَرَّقـُوا. (آل عمران : 103)

و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید.

در آیـه فـوق یـک امـر و یـک نـهـى صریح وجود دارد. دستور به وحدت بر محور ریسمان الهى (کتاب خدا) و دیگر، نهى از تفرقه است . در ادامه آیه ، از وحدت با عنوان نعمت الهى و از تفرقه با عنوان پرتگاه آتش یاد شده است . در دو آیه بعد دستور صریح خدا مورد تاءکید واقع شده است که تفرقه نداشته باشید:

وَلاَ تـَکـُونـُوا کـَالَّذِیـنَ تـَفـَرَّقـُوا وَاخـْتـَلَفـُوا مـِن بـَعـْدِمـَا جـَاءَهـُمُ الْبـَیـنـَاتُ . (آل عمران :105)

و چـون کـسـانـى مـباشید که پس از آنکه دلیل آشکار برایشان آمد، پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند.

در کـلام الهـى دسـتورات دیگرى نیز وجود دارد که رایحه طیبه وحدت از آن ها به مشام مى رسد. نمونه آن ها دستور به همکارى با یکدیگر بر اساس تقوا و نیکوکارى است .

تَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى ... (مائده :2)

در نیکوکارى و پرهیزگارى با یکدیگر همکارى کنید، ....

2. دستور پیامبر اعظم (ص ): آن بزرگوار به صراحت امر فرموده اند:

لَا تـَخـْتـَلِفـُوا فـَإِنَّ مـَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ اخْتَلَفُوا فَهَلَکُوا.

اختلاف نورزید، کسانى که پیش از شما بودند بر اثر اختلاف ورزیدن نابود شدند.

پـیـامـبـر اعـظـم (ص ) هـمـچـنـیـن شـرط مـسـلمـانى واقعى را در این مى داند که باید براى حل مشکلات جامعه اسلامى آستین همت را هر روزه بالا زند.

مـَنْ اءَصـْبـَحَ وَ لَم یـهْتَمُّ بِاءُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ.

هر که صبح کند در حالى که نسبت به امور مسلمین بى اعتنا باشد مسلمان نیست .

در روایـت دیـگـرى عـلاوه بـر عـبـارتـى مشابه با حدیث بالا، چنین آمده است که اگر مردى مـسـلمانان را به کمک فراخواند و مسلمانى این درخواست را بشنود و پاسخ مثبت ندهد مسلمان نیست .

... وَ مـَنْ یـسـْمـَعُ رَجُلًا ینَادِى یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یجِبْهُ فَلَیسَ بِمُسْلِمٍ.

... و هر که بشنود مردى از مسلمانان کمک مى خواهد، آنگاه اجابت نکند مسلمان نیست .

در این دو روایت مسلمین به همکارى با یکدیگر تشویق شده اند که از مصادیق بارز انسجام اسـلامـى اسـت . یـاد آور مـى شـود بـر اسـاس احـادیـث مـوجـود در کـتـب اهـل سـنـت نـیـز انـسـجـام اسـلامـى بـسـى بـا اهـمـیـت اسـت . بـراى مثال ، در روایتى از رسول اللّه (ص ) آمده است :

مـن احـب منکم ان ینال بحبوحة الجنة فلیلزم الجماعة فان الشیطان مع الواحد و هو من الاثنین ابعد.

هـر کـه دوسـت دارد در مـرکـز بهشت باشد باید که با جماعت همراه باشد زیرا شیطان با فرد تنهاست و اگر دو نفر باشند شیطان دورتر است .

3. رفـتـارشـنـاسـى مـعـصـومـیـن عـلیـهـم السـلام : ایـن بـزرگـواران در سـخـن و عمل هیچ گاه به تفرقه دامن نزدند و همواره از وحدت مسلمین پشتیبانى مى کردند. زندگى حضرت على (ع ) نماد بارز این مساءله است . جنگ هاى امیر المؤ منین على ابن ابى طالب (ع ) هر سه با کسانى بوده است که وحدت جامعه اسلامى را مخدوش ساخته ، از فرمان حاکم اسـلامـى تخطى کرده بودند و به جنگ با آن بزرگوار برخاسته بودند. در این باره ، توجه به رهنمودهاى زیر زیباست :

1 ـ 3. سخنان امیرالمؤ منین على ابن ابى طالب (ع ): آن بزرگوار طى سخنان مفصلى ما را هـشـدار مـى دهـد کـه از سـرنـوشـت امـت هـاى پـیـشین درس بیاموزیم و خوب بنگریم که چه چیزهایى اسباب عزت ، نعمت ، بزرگوارى و سلامت را برایشان فراهم کرد، مواردى مانند دورى از تـفـرقه ، مهرورزى با یکدیگر و تشویق و سفارش آن به همدیگر. و بپرهیزید از هـر چه که ستون فقرات آنها را شکست ، و خوارشان ساخت ، مواردى بسان کینه ورزى ، پـشـت کـردن جـان ها به یکدیگر و فقدان روحیه همکارى .

2 ـ 3. سخنان امام حسن (ع ): آن بزرگوار طى سخنانى براى لشکریان خود فرمودند:

مـن خـیـرخـواه تـریـن خـلق خـدا نـسـبـت به خلق او هستم و اکنون هیچ کینه اى از مسلمانى به دل ندارم و نمى خواهم تا هیچ بدى و غائله اى ضد مسلمانى ایجاد کنم . آگاه باشید! آنچه از وحدت ناپسند مى دارید برایتان بهتر است نسبت به آنچه از تفرقه دوست مى دارید... .

3 ـ 3. دعاى امام سجاد(ع ): آن بزرگوار در کتاب شریف صحیفه سجادیه از خداى بزرگ مى طلبد:

و اءلبـسـنـى زیـنـة المـتـقـیـن ، فـى بـسـط العدل ، و کظم الغیظ، و إ طفاء النائرة و ضم اءهـل الفـرقـة ، و إ صـلاح ذات البـیـن ... .

و لبـاس زیـبـاى پـارسـایـان را بـر مـن بـپـوشـان در تـرویـج عـدل ، فـرو خـوردن خـشـم ، خـامـوش سـاخـتـن آتـش فـتـنـه و دشـمـنـى ، پـیـونـد دادن اهل تفرقه و اصلاح کردن کدورت ها... .

آیـا از ایـن زیـبـاتـر مـى تـوان در تـرویـج وحـدت سـخـن گـفـت ؟ تـرویـج عـدل از مـهـم تـریـن زمـینه هاى شکل گیرى و ماندگارى انسجام اسلامى است . فرو خوردن خـشم ، بسیارى از تفرقه ها احتمالى را از بین مى برد. تلاش براى فرو نشاندن نائره که عبارت از فتنه ها، کینه ها و عداوت هاى اجتماعى است ، همچنین کوشش براى پیوند دادن اهـل تـفـرقـه و اصـلاح کـردن کـدورت هـا از جمله نشانه ها و زینت هاى لباس با تقوایان شمرده شده است .

4 ـ 3. زیـارت نـامـه ائمـه اطهار علیهم السلام : در زیارت نامه معتبر آن بزرگواران مى خوانیم :

بِکُمْ تَمَّتِ النِّعْمَةُ وَ اجْتَمَعَتِ الْفُرْقَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْکَلِمَةُ ... اءَتَیتُکَ ...مُوَالِیا لاَِوْلِیائِکَ مُعَادِیا لاَِعْدَائِک .

بـه وسـیـله شـمـا [نـعـمـت الهـى ] کـامـل مـى شـود، و تـفـرقـه بـه اجـتـمـاع تـبـدیـل مـى شـود، سـخـن هـا یکى مى گردد... نزد تو آمدم ... در حالى که با دشمنان تو دشمن و با دوست داران تو دوست هستم .

بر اساس این زیارت نامه معتبر، به وسیله ائمه اطهار علیهم السلام مى توان تفرقه را بـه وحـدت تـبـدیـل کـرد و سـخـن هـا را یـکى کرد، ... فراز بعدى زیارت نیز در راستاى انـسـجـام اسـلامـى اسـت . مـى دانـیـم امـروزه اغـلب مـسـلمـانـان دنـیـا بـه اهل بیت رسول اللّه (ص ) علاقه اى خاص دارند و هر چند که ممکن است بسیارى به امامت این بـزرگـواران اعـتقاد نداشته باشند اما آنان را دوست مى دارند و دست کم این است که دشمن آن عـزیـزان نـیـسـتند. این است که ما هم وظیفه داریم تمامى این علاقه مندان را دوست داشته باشیم .

4. نیاز امروز جوامع اسلامى : آدمى وقتى مسلمان کشى هایى را که امروزه (1386 ـ 1384) در عـراق رخ مـى دهـد مـى بـیـنـد، بـرایـش ایـن سؤ ال پیش مى آید که چرا برخى به جاى صدور حکم قتل برخى از فرقه هاى مسلمان ، نمى آیند از مراکز علمى آن ، دعوت به گفت و گـو کـنند. شاید آن ها را از اشتباه نجات دهند یا این که خود از اشتباه در آیند. راستى را کـه چـه قدر زشت است برخى از این افراد خلاف حکم صریح پیامبر اعظم (ص ) مبنى بر در امان بودن جان و مال هر کسى که لا اله الا الله بگوید، یـکباره حکم به قتل دسته جمعى بخشى از امت اسلام مى دهند و گمان مى کنند با ایـن کـارهـا قـلب پـیـامـبـر خـدا(ص ) را شـاد مـى کـنـنـد. حـال آن که خود را در جهنم جاودان مى سازند. پیامبر اعظم (ص ) که مظهر مهر و محبت الهى بود، هر گاه براى نبرد با مشرکان بت پرست سپاهى اعزام مى کرد به آنان آموخت :

خـیـانـت نـکنید، کسى را گوش و بینى نبرید، پیمان شکنى نکنید، پیرمرد از کار افتاده را به قتل نرسانید، زنان و کودکان را نکشید، درختى را قطع نکنید مگر آنکه ناچار به قطع آن گردید... .

اکـنـون بـرخـى کـه ادعـاى عـشق به رسول مکرم اسلام را دارند، به حیله ، بمب به مراسم عـزادارى سبط رسول اللّه (ص ) مى برند و مردم بى گناه را از زن و مرد و کودک و پیر به شکل فجیعى به قتل مى رسانند و انتظار پاداش الهى را نیز دارند! این گونه حوادث نشان مى دهد که عده اى از مسلمانان تـا چـه حـد از شـنـاخـت رفـتـارهـاى پیامبر اعظم (ص ) دور شده اند. آنان با چنین کارهایى آبـروى اسـلام را بـر بـاد مـى دهـنـد و نـیـاز امـروز جـوامـع اسـلامـى بـه انسجام را براى اهل عقل و اندیشه ناخواسته با صد زبان اعلام مى کنند.

5 . فـوایـد بـسـیـار: فـوایـد انـسـجـام اسـلامـى تـا بـدان حـد بـالاسـت کـه هـر عقل سلیمى بدان تن مى دهد. در این باره ، گفتنى است :

1 ـ 5 . شرط اصلى اعلاى کلمه اسلام : اگر بخواهیم اسلام اوج گیرد، لازم است مسلمین با هم صفاى دل و اتحاد داشته باشند. به تعبیر مقام معظم رهبرى :

امـروز، اتـحـاد مـسـلمـیـن و صـفاى دل برادران مسلمان با یکدیگر، شرط اصلى اعلاى کلمه اسلام است . (5/7/1368)

2 ـ 5 . راز عـظـمـت مـسـلمـانـان : مـسـلمانان صدر اسلام اگر توانستند در مدتى کوتاه به ابـرقـدرتـى در جـهـان آن روز تبدیل شوند در سایه وحدت بود. در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید:

راز عظمت مسلمانان ، پیوند و اتحاد آنان با یکدیگر است ، و خیانتى که استعمار به اسلام کرد، این بود که به یکپارچگى و وحدت مسلمانها ضربه زد. (31/3/1368)

3 ـ 5 . احـسـاس قدرت : انسجام اسلامى به آدمى و به جامعه اسلامى احساس قدرت مى دهد احـسـاسـى کـه بـرآمـده از واقـعـیـت هم هست ، اما تفرقه احساس پوچ بودن پدید مى آورد و روحـیـه پـیـشـرفـت را از فـرد و جـامـعـه سـلب مـى کـند. در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید:

اولیـن اثـر اتـحـاد این است که انسان احساس قدرت مى کند. اولین اثر تفرق این است که باطن انسان را تهى مى کند، و تذهب ریحکم ، طراوت و نشاط یک انسان و یک ملت را از آنها مى گیرد. (25/9/1380)

4 ـ 5 . راز حـل تـمـام مـشـکـلات : در سـایه وحدت کلمه است که مى توان بر تمام مشکلات فائق آمد. در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید:

قـوت شـما به خاطر ایمان و اتحادتان است ، چون به خدا مؤ منید و اتحاد کلمه دارید. این اتـحـاد کـلمـه را حـفـظ و ایـن ایـمـان را روزبـه روز در خـودتـان قـوى کـنـیـد. ایـن ، راز حل تمام مشکلات است . (8/6/1368)
چگونگى شکل گیرى انسجام اسلامى

بـراى شـکـل گـیـرى و تـقویت انسجام اسلامى ، علاوه بر آن چه در مبحث مشابه اتحاد ملى گذشت ، روش هاى زیر نیز پیشنهاد مى شوند:

1. شناخت توطئه دشمن : در بسیارى از تلاش هاى موذیانه اى که براى تضعیف وحدت در جـهـان اسـلام صورت مى گیرد با اندکى دقت مى توان دست دشمن را دید و فریب نخورد. در واقـع بـایـد دانـسـت دو مـانـع اسـاسى در مسیر انسجام اسلامى وجود دارد؛ نخست توطئه دشـمـنـان اسـلام و دیـگرى کج سلیقگى و بدفهمى برخى مسلمین . در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید:

مـا کـه مـسـلمـان هـسـتـیـم ، بـایـد حـواسـمـان جـمـع بـاشـد. مـا بـایـد بـفـهـمـیـم کـه پول نفت فلان کشورى که به نوکرى امریکا و غرب ، در میان ملتهاى مسلمان شناخته شده و روسـیـاه است و به استکبار وابستگى دارد، اگر صرف انتشار کتابى در رد تشیع شد، مـحـض رضـاى خـدا و عـلاقـه بـه تـسـنـن نـیـسـت و غـرض خـبـیـثـى را دنـبـال مـى کـنـد. عـکـس قـضـیـه هـم صـادق اسـت . اگـر دیـدیـم عـوامـلى در جـامـعه شیعى ، مـشـغـول تـحـریـک و بـرانـگـیـخـتـن حـسـاسـیـت نـسـبـت بـه بـرادران اهل سنت یا مقدسات آنها هستند، اگر حمل بر کج سلیقگى و بد فهمى نکنیم ، باید بدانیم کـه قـطـعـا دسـت دشـمـن اسـت . دشـمـن ، از کـجـى سـلیـقه نیز بیشترین استفاده را مى کند. (5/7/1368)

2. جـدیـت در بـرگـزارى مـراسـم هـفـتـه وحـدت : شـیـعـیـان مـیـلاد رسـول اللّه (ص ) را در 17 و اهـل سـنـت در 12 ربـیـع الاول مـى دانـنـد. سـال هـاسـت کـه فـاصـله ایـن ایام به عنوان هفته وحدت توسط جمهورى اسلامى ایران گرامى داشته مى شود. این گرامیداشت را باید با جدیت بیش ترى و در حد امـکـان با گستردگى افزون ترى در پهنه جهان اسلام برگزار کرد. در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید:

تـوصـیـه مى کنم هفته وحدت را ... هم دستگاهها و هم مردم و بخصوص علماى شیعه و سنى در داخـل و خـارج از کـشـور، بـا جـدیـت برگزار کنند و نشانه وحدت و برادرى قرار دهند. (5/7/1368)

3. تـشـکـیل شوراى عالى علماى مسلمان : به نظر مى رسد اگر سازمان کنفرانس اسلامى ، شورایى از برجسته ترین علماى جهان اسلام ایجاد کند مى تواند در کاهش اختلافات جهان اسلام مؤ ثر باشد. در این باره ، گفتنى است که شوراى یاد شده مى تواند به شکایات فـرق از تـهـمـت هـاى برخى فرقه هاى دیگر به خود رسیدگى کند و حکم نهایى را به طور رسمى اعلام و تبلیغ کند.

4. تـدویـن مـنشور انسجام اسلامى : عالمان مسلمان در نقاط مختلف جهان اسلام لازم است پیش نـویـس ایـن مـنـشـور را تـهـیـه کنند و با اعزام نمایندگان خود به همایشى مشترک ، منشور انـسـجـام جـهـان اسـلام را تـهـیـه کـنند. در این باره ، گفتنى است که لازم است فِرق مسلمان معرفى شوند تا عده اى کج اندیش ، بى جهت گروهى از مسلمین را کافر و مشرک ننامند.

5 . تـکـیـه بـر اصـول مـشـتـرک : مسلمانان جهان اگر به مشترکات خود توجه کنند در مى یـابـنـد کـه بسى مهم تر از فروعات مورد اختلاف است . این تدبیر مقام معظم رهبرى است که :

مـا اگر بخواهیم اتحاد ملى و انسجام اسلامى تحقق پیدا کند، باید بر اصولى که بین ما مـشـتـرک است ، تکیه کنیم . نباید خودمان را سرگرم فروعى بکنیم که مورد اختلاف است . (1/1/1386)

6 . تـرویـج مـذاکرات علمى : در روایات دینى ما بر مذاکرات و گفت و گوى علمى بسیار تـاءکـیـد شـده اسـت . ایـن مـذاکـرات مـى تـواند در کاهش اختلافات و افزایش وحدت مؤ ثر بـاشـد. بـسـیـارى از مـشـکـلاتـى کـه مـنـجـر بـه تـفـرقـه مـى گـردد از روى جهل و ندانستن است و مذاکره علمى مى تواند گره گشاى این امر باشد. پیامبر اعظم (ص ) فرمودند:

الْجـُلُوسُ سـَاعَةً عِنْدَ مُذَاکَرَةِ الْعِلْمِ اءَحَبُّ إِلَى اللَّهِ مِنْ قِرَاءَةِ الْقُرْآنِ کُلِّهِ اثْنَا عَشَرَ اءَلْفَ مَرَّةٍ!

سـاعتى نشستن درجلسه گفت و گوى علمى در نزد خدا دوست داشتنى تر است ازدوازده هزار بار خواندن کل قرآن !

شـیـخ مـحـمـود شـلتـوت (1893 ـ 1963 م ) عـالم بـزرگ اهـل سـنـت کـه سـالهـا رئیـس دانـشـگـاه بـزرگ اسـلامـى الازهـر بـود، فـتـواى مـشـهـورى دال بـر جـواز پـیـروى از فـقـه شـیـعـه اثـنـى عـشـرى صـادر کـرد و در عـمـل نـیـز تـدریـس ایـن فـقـه را وارد بـرنـامـه هاى دانشگاه الازهر نمود، در باره جلسات مذاکرات علمى دار التقریب چنین مى نویسد:

آرزو داشـتـم مـى توانستم از اجتماعاتى که در دارالتقریب برپا مى شود تعریف کنم که در آن مـصـرى در کـنـار ایـرانـى ، لبـنانى ، عراقى ، پاکستانى و غیره قرار مى گیرد و حـنـفـى ، مـالکـى ، شـافـعى ، حنبلى ، با امامى و زیدى دور یک میز مى نشینند و با ندایى تـواءم بـا دانـش و ادب ، پـاکـى و فـهـم ، برادرى و مودت ، همکارى و محبت یکدیگر را مى خوانند.

7. التـزام بـه اخـلاق دیـنـى : اخـلاق دینى ، عرصه کاهش اختلاف است . اخلاقیاتى نظیر عـفـو، اغـماض ، مدارا، نرمى ، نظارت اجتماعى در قالب امر به معروف و نهى از منکر و ... بسیار به کمک انسجام اسلامى مى آیند. به نظر مى رسد باید روى مبانى اخلاق اسلامى بـیـش تـر بویژه اخلاق پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤ منین على ابن ابـى طـالب علیه السلام که مورد قبول همه مسلمین مى باشند مطالعه و تحقیق بیش ترى صورت داد و براى اجرایى شدن آنها بیش تر کوشید.

8 . ارشـاد جامعه : لازم است از علماى شیعه و سنى درخواست شود مردم را نسبت به ارزش و اهمیت انسجام اسلامى راهنمایى کنند. بسیارى از آثار سوء اختلافات زمانى بروز مى یابد کـه قـضـیـه یـک اختلاف نظر، تعصبى و حیثیتى مى شود و برخورهاى غیر علمى پدید مى آید. در این باره ، مقام معظم رهبرى مى فرماید:

ما همیشه به علماى فریقین گفته ایم ، شما که مى دانید وحدت و اتحاد حق است ، بنابراین بـایـد ایـن نـکـتـه را بـه مـردم خـودتـان و بـه عـوام تـفـهـیـم کـنـیـد. البـتـه ، مـخـلصـان قبول کردند و به همان اندازه هم تاثیر گذاشته اند. (11/7/1368)

9. مـراعـات ظـرفـیت ها: پیش از این حدیثى نقل شد که اگر ابوذر مى دانست در قلب سلمان چـه مـى گـذرد، او را مـى کـشـت . حـال اگر این دو بزرگوار چنان بودند از مردم عادى چه توقعى هست ؟ همگان ظرفیت شنیدن همه مطالب را ندارند، چرا که هر سخن جایى و هر نکته مـکـانـى دارد. البـتـه مـى تـوان از راه تـعـلیـم و تـربـیت صحیح چنان کرد که افراد به تـدریـج آمـادگـى لازم را بـراى دانستن آنها کسب کنند. لازم است برخى آموزه هاى دینى که اعلان عمومى آنها ممکن است تنش ایجاد کند، طبقه بندى محرمانه ، و حتى خیلى محرمانه پیدا کنند. در این باره ، امام باقر(ع ) فرمودند:

لَا تَبُثُّوا سِرَّنَا وَ لَا تُذِیعُوا اءَمْرَنَا

راز ما را پخش نکنید و فرمان ما را آشکار نسازید.
مخاطبان انسجام اسلامى

با چه کسانى باید متحد شد؟ مخاطبان انسجام اسلامى عبارت اند از:

1. حـزب الله : بـه طـور کلى ، عضو حزب الله ، کسى است که ولایت و سرپرستى خدا، رسـول و مـؤ مـنـان را پـذیـرا مـى شـود. حـزب الله پیروز است و شایسته انسجام اسلامى بـاشـد. امروزه ، هر مسلمانى که رهبرى ولى فقیه را بپذیرد، از مصادیق حزب الله است . در این باره ، خداى بزرگ چنین مى فرماید:

وَمَن یتَوَلَّ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ (مائده :56)

و هر کس خدا و پیامبر او و کسانى را که ایمان آورده اند ولىّ خود بداند [پیروز است ، چرا که ] حزب خدا همان پیروزمندانند.

2. مـسـتـضـعـفـیـن : اسـلام بـراى ایـن قـشـر کـه اکـثـریـت مـردم روى زمـیـن را تـشـکیل مى دهند، اهمیت فراوانى قائل است ، چنان که قرآن مجید اجازه مى دهد مسلمانان براى نـجـات مـستضعفین از چنگال ستمگران نبرد کنند. امروزه ، اغلب مسلمین جهان مصداق این عنوان هستند.

وَمَا لَکُمْ لاَ تُقَاتِلُونَ فِى سَبِیلِ اللّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ... . (نساء: 75)

و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات ] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمى جنگید؟ ...

3. مـردم : مـردم در روایـات از ارج و قـرب خـاصى برخوردارند. روایات بسیارى هست که دوست داشتن مردم را توجیه مى کند. توده مردم جهان حتى محرومانى که مسلمان هم نیستند مى توانند در این مصداق داخل شوند. در این باره ، پیامبر اعظم (ص ) فرمودند:

تَحَبّب الى الناس یُحبّوک

به مردم اظهار علاقه کن تا تو را دوست داشته باشند.

بى گمان با گروه هاى زیر امکان انسجام وجود ندارد و باید با آنها مبارزه کرد:

1. گـمراهگران : اینان کسانى اند که مردم را از راه خدا منحرف مى سازند و بذر فساد را در جـامـعـه بـشرى مى پراکنند. با اینان نباید متحد شد. از مصادیق برجسته این عنوان مى تـوان بـه صـاحبان رسانه هاى انحراف آفرین ، نویسندگان و روشنفکرنمایان وابسته به دشمنان اسلام اشاره کرد. خداى بزرگ مى فرماید:

... وَمَا کُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُدا (کهف : 51)

... و من آن نیستم که گمراهگران را همکار خود بگیرم .

2. کـفار و منافقین : کفار و منافقین کسانى نیستند که بتوان با آنها متحد شد. مصادیق کفار معلوم است ، اما منافقین ، کافرانى اند که ظاهر اسلامى دارند. این فرمان خداى بزرگ است که :

یا اءَیهَا النَّبِى جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیهِمْ .... (توبه : 73)

اى پیامبر، با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر.

3. سـتـمـگـران : هـدف اسـاسـى اسـلام تـرویج عدالت اجتماعى و انفرادى است . از این رو، اسـلام مـیـانـه اى بـا جماعت ظالم و ستمکار ندارد و کوچک ترین پیوند با آنان را نفى مى کـنـد. امـروزه ، سـران بـرخـى سـازمـانـهـاى تـروریـسـتـى بـه دلیل کشتار بى گناهان مى توانند در این ردیف قرار گیرند.

وَلاَ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمْ النَّارُ .... (هود: 113)

و به کسانى که ستم کرده اند متمایل مشوید که [آتش دوزخ ] به شما مى رسد!
نتیجه گیرى

از آنچه گفته شد مى توان چنین نتیجه گرفت :

اتـحـاد مـلى و انـسـجـام اسـلامـى ، گوهر گرانبهایى است که باید آن را قدر دانست تا بتوان اسلام و جامعه اسلامى را بر صدر نشاند.

از هـر فرصت و موقعیت مناسبى باید بهره گرفت تا روحیه وحدت را در جامعه اسلامى و ایرانى تقویت کرد.
پیشنهادها

در راستاى تحقق نتایج بالا، علاوه بر آنچه در متن آمد، پیشنهاد مى گردد:

جـزوه مـخـتصرى حاوى فتاواى علماى بزرگ شیعه و سنى در باره لزوم انسجام اسلامى جمع آورى شود تا همگان بدانند که اغلب عالمان بزرگ همه مذاهب اسلامى طرفدار انسجام اسلامى بوده اند.

نمایشگاه سیارى به زبان هاى مختلف در باب وحدت تهیه شود و به صورت دوره اى در شهرهاى مهم جهان اسلام به نمایش عمومى گذاشته شود. در این نمایشگاه مى توان از آیـات و روایـات مـرتـبـط در کـنـار فـتـاواى عـالمـان بـزرگ مـسـلمـان یـاد کرد و همراه با تـصـاویـرى از آثـار تـفرقه در جهان اسلام در معرض دید عموم گذاشت . بعد تخصصى تر آن را در باب اتحاد ملى مى توان در سطح شهرهاى کشورمان به نمایش گذاشت .

در ایـام هـفته وحدت با کمک بسیج ، آموزش و پرورش و آموزش عالى ، نهضت سخنرانى به راه انداخت و سخنرانى هاى زیبایى در باب لزوم اتحاد ملى و انسجام اسلامى و پاسخ به شبهات مطرح به راه انداخت .

مـسـابـقـاتى در سطح داخلى و بین المللى در رشته هاى مختلف مقاله نویسى و هنرى در باب لزوم اتحاد به راه انداخت .

تبلیغات