آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

نگاه استراتژیک ایران و روسیه به یکدیگر از چندین قرن پیش تاکنون، همواره متحول شده اما این تحول از اهمیت آنها برای یکدیگر هیچ نکاسته است. هرچند در مجموع حافظه تاریخی ایرانیان از تعدیها و دشمنیهای همسایه شمالی همیشه رنجور بوده اما به هرحال نکته های مثبتی را نیز می توان در گذشته، حال و آینده روابط دو کشور مشخص نمود. فروپاشی شوروی و استقلال یافتن کشورهای آسیای میانه، باعث ایجاد نظام تک قطبی در عرصه بین الملل و نیز نفوذپذیری آسیای میانه گردید و در نتیجه آن، میان ایران و روسیه فعلی اشتراکات استراتژیک تازه ای به وجود آمد؛ چنانکه مقابله با یکجانبه گرایی امریکا و ممانعت از نفوذ سرمایه داری غرب به منطقه و همچنین جلوگیری از توسعه ناتو به شرق را می توان دراین راستا برشمرد. مقاله حاضر به بررسی این مسائل می پردازد.

متن

 

ایران به دلیل موقعیت ژئوپلتیکی خود، همواره جایگاه ویژه‌ای در سیاست خارجی روسیه داشته است. روسها برای دسترسی به آبهای گرم خلیج‌فارس و اقیانوس هند از همان اول برای ایران نقش ویژه‌ای قائل بودند و نسبت به خاک ایران با چشم طمع می‌نگریستند. ایران همواره از ناحیه روسیه تزاری احساس تهدید و ناامنی می‌کرد. در واقع روسیه، بزرگترین واقعیت ژئوپلتیک حیاتی برای ایران محسوب می‌شود. طی قرنهای متمادی ایران همواره با تهدید تاریخی روس از ناحیه شمال مواجه بود و هیچ کشوری به اندازه روسیه تزاری قلمرو ایران را برای مدتهای مدید به اشغال خود درنیاورده است. ایران برای اولین‌بار هنگامی طعم قدرت روسیه را چشید که پطرکبیر به فکر گسترش اقتدار روسیه در سمت دریای سیاه و قفقاز افتاد. ازآن‌زمان‌به‌بعد گسترش نفوذ روسیه تزاری در ایران، سیر صعودی پیدا کرد و تسلط روسیه بر سیاست داخلی و خارجی ایران افزایش یافت.[i][i]

پس از پیروزی بلشویکها، رهبران انقلابی جدید که به حکومت جهانی سوسیالیسم می‌اندیشیدند، با تلقی ایران به‌عنوان سکوی پرش انقلاب، سعی می‌کردند با استفاده از ابزارهای مختلف ایران را به سمت ‌مدار اتحاد شوروی جذب کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، گرچه جذب ایران در دنیای کمونیسم ممکن نبود، اما حفظ ایران به‌عنوان کشوری غیرمتعهد و مستقل، در اولویت بعدی مقامات اتحاد شوروی قرار داشت. فروپاشی شوروی در دسامبر 1991.م و به تبع آن شکل‌گیری کشورهای جدید در حوزه جنوبی روسیه، این کشور را در ناحیه خاورمیانه با چالشهای جدیدی مواجه کرد. درواقع این مساله اولویتهای خاورمیانه‌ای روسیه را درکل متاثر ساخت. ازآن‌زمان، ایران به‌نوعی نزدیکترین متحد روسیه در منطقه خاورمیانه قلمداد می‌شود و در حقیقت با حصول این رویکرد جدید است که روسیه تکنولوژی خود را به همراه تجهیزات نظامی در اختیار ایران قرار می‌دهد و برخلاف تلاشهای امریکا به منظور منزوی‌نمودن جمهوری اسلامی، از کشور ایران حمایت نسبی دیپلماتیک می‌کند.

به‌طورکلی در این پژوهش ضمن اشاره‌ای گذرا به سیر تاریخی روابط ایران و روسیه از زمان تشکیل دولتهای ملی در دو کشور، سعی شده است پس از بررسی عوامل موثر در سطوح مختلف جهانی، منطقه‌ای و ملی که باعث گسترش همکاریهای ایران و روسیه شده‌اند، زمینه‌های تضاد در روابط این دو کشور نیز مورد بحث قرار گیرد.

 

سیر تاریخی روابط ایران و روسیه

برای روشن‌ترشدن محدودیتها و مطلوبیتهای روابط جمهوری اسلامی ایران و روسیه، لازم است روابط دو کشور در طول دوران شکل‌گیری و تکوین این مناسبات، مورد بررسی قرار گیرد و ضمن نگاه اجمالی به سیر تاریخی مناسبات دو کشور ایران و روسیه، تاثیر تاریخی روابط این دو کشور بر ذهنیت سیاستگذاران آنها نیز بررسی شود تا زمینه‌های همگرایی و واگرایی و همچنین چالشها و فرصتهای روابط کشورهای روسیه و جمهوری اسلامی ایران آشکار گردد.

 

الف‌ــ روابط ایران و روسیه در دوران تزارها:

تاریخ روابط ایران و روسیه، قدمتی چهارصدساله دارد و شکل‌گیری روابط میان آنها، به زمان تشکیل دولتهای ملی در دو کشور بازمی‌گردد. به‌عبارت‌دیگر اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم را می‌توان سرآغاز تشکیل دولتهای ملی در ایران و روسیه به حساب آورد.[ii][ii]

روسیه تزاری بیش از هر کشور دیگری اراضی ایران را تصرف کرده است. اهداف عمده این کشور از اشغال اراضی ایران را می‌توان این‌گونه برشمرد: 1ــ تصرف سرزمین از هر نقطه‌ای که ممکن باشد 2ــ جلوگیری از نفوذ کشورهای مخالف منافع روسیه در ایران 3ــ سلطه بر سیاست داخلی و خارجی ایران به منظور به‌حداقل‌رساندن نفوذ دولتهای خارجی 4ــ کسب حداکثر منافع اقتصادی و سیاسی.[iii][iii]

روسیه تزاری در روابط خود با ایران عمدتا یک سیاست استعماری را دنبال می‌نمود که در وهله اول بر ملاحظات نظامی ــ سیاسی استوار بود و با انعقاد قراردادهای گلستان و ترکمانچای به کامیابی انجامید. روسیه تزاری با تصرف قسمتهایی از قلمرو ایران، به مرز طبیعی مورد علاقه خود رسید. در وهله دوم، رقابت روسیه تزاری با انگلستان آغاز شد و هریک از این دو کشور، به منظور گرفتن امتیازات سیاسی و اقتصادی، ایران را تحت فشار شدید قرار می‌دادند.[iv][iv]

به‌طورکلی در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، روسیه با تمام امکانات خود تلاش می‌کرد با حفظ برتری اقتصادی، نفوذ سیاسی خود را نیز در ایران گسترش دهد تا به قلب تجارت و ثروت عظیم خلیج‌فارس و اقیانوس هند دست یابد. سلسله جنگهای ایران و روسیه در قرن نوزدهم که منجر به تحمیل عهدنامه‌های ترکمانچای و گلستان به ایران شد، بزرگترین ضربه نظامی، اقتصادی و سیاسی را در قرن نوزدهم بر استقلال ایران وارد کرد.[v][v] ضربه‌های ناشی از این دو قرارداد بر استقلال ایران، فرصت لازم را برای سوءاستفاده انگلستان نیز فراهم ساخت. تحمیل قرارداد ترکمانچای توسط روسیه و قرارداد 1857 پاریس توسط انگلیس به ایران، عملا دولتهای روسیه و انگلیس را به حاکمان بلامنازع در سرنوشت سیاسی و اقتصادی ایران تبدیل کرد. در نیمه دوم قرن نوزدهم، انگلیس و روسیه برای کسب امتیازات بیشتر از شاه قاجار با یکدیگر رقابت داشتند و در پایان قرن نوزدهم اغلب منابع کشور و طرحهای فنی آن تحت اداره و یا استخراج بیگانگان بود. در خلال این دوران، استیلای روسها بیش‌ازپیش گردید. آنها نه‌تنها با تصرف اراضی ایران و ضمیمه‌ساختن آن به خاک خود مرزهایشان را گسترش می‌دادند، بلکه شاه ایران را با اعطای وامهای سنگین، عملا به خود وابسته می‌کردند.[vi][vi]

به‌دنبال جنگ جهانی اول و سپس پیروزی انقلاب اکتبر 1917 در روسیه و سرانجام خروج این کشور از جنگ، تحولات عمیقی در روابط ایران و روسیه صورت گرفت. می‌توان گفت اگر روسیه تزاری در جنگ فاتح می‌شد، مطمئنا استقلال ایران را به‌شدت مورد تهدید قرار می‌داد.

به‌طورکلی ایران در دوران حکومت تزارها بر روسیه دو مرحله متمایز را از سر گذرانده است: در مرحله اول یا در دوران گسترش ارضی روسیه، ایران بخشی از قلمرو فیزیکی خود را از دست داد و در مرحله دوم یا دوران استعماری روسیه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، مسکو در پی اعمال کنترل سیاسی و اقتصادی بر ایران بود.[vii][vii]

 

ب‌ــ مناسبات ایران و روسیه پس از انقلاب اکتبر 1917 روسیه تا پیروزی انقلاب اسلامی:

پس از پیروزی بلشویکها در روسیه، سیاست خارجی این کشور دچار تحولات اساسی شد. رهبران انقلابی که به حکومت جهانی سوسیالیسم می‌اندیشیدند، به کشور ایران به‌عنوان کانال سوئز انقلاب کمونیستی می‌نگریستند. تروپاتوفسکی، یک محقق روسی، در سال 1918.م درباره اهمیت ایران برای اتحاد جماهیر شوروی نوشته است: «ایران کانال سوئز انقلاب [کمونیستی] است و این کشور برای توفیق انقلاب شرق (انقلاب سوسیالیستی)، نخستین کشوری است که باید توسط شورویها تسخیر شود و ایران باید به انقلاب تعلق یابد.»[viii][viii]

بلشویکها به‌منظور جذب ایران در مدار اتحاد شوروی، تمام امتیازات اخذشده از ایران در زمان روسیه تزاری را باطل اعلام کردند. در اولین اقدام، جمهوری سوسیالیستی شوروی، قرارداد 1907 منعقدشده میان انگلیس و روسیه تزاری را لغو کرد. طبق قرارداد 1907، کشورهای روسیه تزاری و انگلیس، ایران را به سه منطقه شمال (تحت نفوذ روسیه)، جنوب (تحت‌ نفوذ انگلیس) و مرکز (بی‌طرف) تقسیم کرده بودند.[ix][ix]

پس از پایان جنگ جهانی دوم، اتحاد شوروی به یکی از دو قطب اصلی قدرت در جهان تبدیل شد. در این مقطع زمانی، ویژگیهای ایران از قبیل موقعیت جغرافیایی، منابع معدنی و مسائل اقتصادی و سیاسی برای شوروی حائز اهمیت بود. عامل جغرافیایی، از عوامل ثابتی بود که سیاستهایی را بر استراتژی منطقه‌ای اتحاد جماهیر شوروی تحمیل می‌کرد. درواقع این کشور به‌خاطر دسترسی‌نداشتن به آبهای گرم، محدودیتها و تنگناهایی را تحمل می‌کرد که سیاست خارجی آن را تحت‌تاثیر قرار می‌داد. خلیج‌فارس و اقیانوس هند، به‌منظور برقراری رابطه میان نیروهای بری و بحری، از حیث ژئوپلتیک مورد علاقه شوروی بودند. گرچه روسها در قرن نوزدهم مرزهای خود را گسترش داده بودند، اما با وجود کشورهایی چون ایران و پاکستان، معضل استراتژیک دسترسی‌نداشتن به آبهای گرم همچنان به قوت خود باقی مانده بود. پس از انقلاب اکتبر، رهبران شوروی تلاش کردند در مواردی این مشکل را مرتفع سازند و از دید برخی سیاستمداران، اصرار شوروی بر ادامه اشغال آذربایجان، درواقع در این راستا صورت گرفت.[x][x]

در کل سیاست اتحاد جماهیر شوروی نسبت به ایران در این دوران، دائما در حال نوسان بود. نمونه بارز این نوسان در نحوه برخورد دولت شوروی با رضاشاه مشهود است. پس‌ازآنکه در سال 1932.م رضاشاه تلاش کرد درآمدهای نفتی ایران را بالا ببرد و این امر باعث کشمکش بین ایران و شرکت نفت سابق شد، اتحاد جماهیر شوروی با مترقی‌خواندن رضاشاه، از او جانبداری کرد اما پس‌از‌آنکه طرفین (رضاشاه و شرکت نفت) توافق کردند که اختلافاتشان را از طرق مسالمت‌آمیز حل کنند، حکومت رضاشاه در ایران هدف حملات تبلیغاتی شوروی قرار گرفت.[xi][xi]

در دوره سلطنت محمدرضاشاه نیز، دولت شوروی ضمن تلاش برای افزایش توان نظامی و استراتژیک خود در مقابل غرب، سعی می‌کرد کشورهای جهان سوم و از جمله ایران را به سمت خود جذب کند و ازاین‌رو به محمدرضاشاه پیشنهاد می‌کرد روابط دوجانبه را در سطوح مختلف اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی گسترش دهد. طی دهه‌های 1960 و 1970.م، دولت ایران به دلیل وابستگی به غرب به پیشنهادهای شوروی مبنی بر گسترش روابط سیاسی و نظامی، به‌گونه‌ای محتاطانه جواب رد می‌داد اما در زمینه‌های اقتصادی و حتی بازرگانی، روابط دو کشور رو به گسترش بود. به واسطه همین امتیازات اقتصادی و بازرگانی که رژیم شاه به شوروی اعطا می‌کرد، دولت شوروی در قبال سیاستهای شاه نسبت به مسائل خلیج‌فارس و جهان غرب بردباری بیشتری نشان می‌داد و علت آنکه در موضع مسکو نسبت به رژیم شاه در هنگام وقوع انقلاب اسلامی تغییر صریح صورت نگرفت نیز درواقع از این ناحیه قابل تفسیر است.[xii][xii]

 

ج‌ــ دوره زمانی بین وقوع انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی شوروی:

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ژئوپلتیک منطقه دچار تحولات اساسی شد و ایران که حافظ منافع غرب بود، به تهدیدی جدی علیه منافع غرب و به‌ویژه امریکا تبدیل گردید. گرچه انقلاب اسلامی به‌لحاظ‌ماهیتی با نظام سوسیالیستی نیز متعارض بود، اما شورویها از این واقعه راضی به‌نظر می‌رسیدند؛ چراکه ایران مستقل برای آنها حداقل از ایران وابسته به بلوک مخالف بهتر بود.[xiii][xiii]

درواقع پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تصمیم ایران مبنی‌بر اجتناب از همکاری امنیتی با ایالات متحده، بزرگترین هدف استراتژیک شوروی یعنی حذف ایالات‌متحده در ایران را محقق می‌کرد. اما این امر به مفهوم هماهنگی انقلاب اسلامی با سیاستهای شوروی نبود و مشکلاتی از نوع دیگر برای شوروی پدیدار شد. به‌عبارت‌دیگر علیرغم خوش‌باوریهای اولیه مقامات شوروی، انقلاب اسلامی با سیاستهای شوروی نیز همراه نبود. چنانکه امام‌خمینی فرمود: «ما با کمونیسم بین‌الملل به همان اندازه در ستیزیم که با جهانخواران غرب به سرکردگی امریکا و صهیونیسم مبارزه می‌کنیم. خطری که از ناحیه کمونیسم متوجه ما است، کمتر از امریکا نیست.»[xiv][xiv] در کل آشتی‌ناپذیری اسلام با کمونیسم و نفوذ انقلاب اسلامی ایران در مناطق مسلمان‌نشین شوروی، باعث انعطاف و ملایمت دیدگاههای مقامات اتحاد شوروی نسبت به مواضع عقیدتی اسلام شد؛ چنانکه برژنف در بیست‌وششمین کنگره حزب کمونیست شوروی در آوریل 1981.م اعلام داشت: «جنبشهای رهایی‌بخش می‌توانند تحت لوای اسلام انجام گیرند.»[xv][xv]

از پیروزی انقلاب اسلامی تا فروپاشی شوروی، درواقع مقامات شوروی گرچه به جذب ایران در مدار اتحاد شوروی امیدوار نبودند، اما حفظ ایران به‌عنوان کشوری غیرمتعهد و مستقل، برای آنان هدف مطلوبی به‌نظر می‌رسید. در این دوران، روابط دو کشور در حوزه سیاسی رشد چندانی نداشت و بیشتر فعالیتها در قلمرو اقتصادی صورت می‌گرفت. از جمله دو کشور در سال 1368 با امضای توافقنامه همکاری اقتصادی، موافقت کردند در زمینه‌های اقتصادی، فنی، تجاری و صنعتی ــ شامل صنایع متالوژی، پتروشیمی، نفت و گاز و نیز استفاده صلح‌جویانه از انرژی اتمی ــ همکاریهای خود را گسترش دهند.[xvi][xvi]

 

دــ روابط ایران و روسیه پس از فروپاشی شوروی:

پس از فروپاشی شوروی، ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک جمهوری اسلامی ایران و روسیه دچار تغییر و تحول اساسی شد و ایران خود را با یک وضعیت بسیار پیچیده‌ای مواجه دید که ناشی از ایجاد جمهوریهای مستقل جدید، تغییرات مرزها و افزایش تعداد بازیگران در منطقه و نیز تلاش قدرتهای فرامنطقه‌ای برای حضور و نفوذ در کشورهای منطقه بود. در این میان با توجه به نقش برتر و حیاتی جمهوری فدراتیو روسیه در منطقه، این کشور در معادلات ژئوپلتیک ایران اهمیت فوق‌العاده‌ای یافت و دیپلماسی و سیاست خارجی ایران بر مبنای ارتباط با روسیه تنظیم گردید. به‌عبارت‌دیگر ایران سعی کرد با دیدی واقع‌گرایانه و با درنظرگرفتن ملاحظات روسیه در منطقه، به این کشور به‌عنوان قدرتی منطقه‌ای که می‌توان با آن همکاری و روابط دیپلماتیک نزدیک داشت، بنگرد. در کل مناسبات ایران و روسیه، پس از فروپاشی شوروی ابعاد وسیعی در سطوح گوناگون پیدا کرد. مسائل و موضوعات متعدد در طول سالیان دراز، ایران و روسیه را از برقراری روابطی شایسته با هم بازداشته بود. در یک نگرش کلی، این نقیصه به ضرر هر دو دولت بود و موجبات تضعیف هر دو را در رقابتی که در صحنه جهانی برای پیشرفت و تامین رفاه ملی وجود داشت، فراهم می‌آورد. اما پس از فروپاشی شوروی، مانع عمده‌ای بر سر راه گسترش روابط ایران و روسیه وجود نداشت و برای نخستین‌بار در طول دو قرن گذشته، تهدید بالقوه علیه ایران از سوی آن کشور برداشته شد و روابط آنها متعادل‌تر گردید.[xvii][xvii]

پس از این دوران و شکل‌گیری جمهوریهای جدید در آسیای مرکزی و قفقاز، توجه قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به حوزه دریای خزر به‌عنوان منبع عظیم انرژی جلب شد و زمینه برای رقابت قدرتهای بزرگ در منطقه هموار گردید. در این زمینه برخی صاحب‌نظران از شکل‌گیری محور ترکیه، اسرائیل، امریکا و جمهوری آذربایجان در مقابل محور روسیه، ایران، ارمنستان و گاه ترکمنستان صحبت می‌کنند.[xviii][xviii]

به‌طورکلی کشورهای ایران و روسیه در روند مناسبات جدید در مسائل و موضوعات منطقه‌ای همکاری خوبی داشته‌اند و روابط جدید این دو کشور در راستای برقراری امنیت و ثبات منطقه، جلوگیری از مسابقه قدرت کشورهای بیگانه در آسیای مرکزی و قفقاز و نیز تداوم مناسبات آینده شکل گرفته است؛ چراکه مناطق آسیای مرکزی و قفقاز یک محدوده امنیتی برای هر دو کشور محسوب می‌شود که ژئوپلتیک هر دو کشور را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و از نظر تامین صلح و ثبات در منطقه، برای هر دو کشور حیاتی می‌باشد.[xix][xix]

 

سطوح سه‌گانه همکاریهای جمهوری اسلامی ایران و روسیه پس از فروپاشی شوروی

1ــ همکاریهای دوجانبه:

هر دو کشور ایران و روسیه در پی فروپاشی شوروی، براساس منافع و مقتضیات خود سهمی در گسترش روابط دوجانبه داشته‌اند. ایران سعی کرده است با نشان‌دادن حسن نیت خود ازیک‌سو نیازهای اقتصادی و نظامی خود را از طریق روسیه تامین کند و ازسوی‌دیگر از روسیه به‌عنوان یک سوپاپ اطمینان در مقابل تلاشهای امریکا برای انزوای ایران استفاده کند. روسیه نیز روابط خود را با ایران گسترش داده است. این کشور در روابط خود با ایران، ملاحظات اقتصادی را در نظر دارد و ضمنا از ایران برای امتیازگرفتن از غرب و به‌ویژه امریکا و تامین منافع خود در آسیای مرکزی و قفقاز استفاده می‌کند.

انتقال تکنولوژی و همکاریهای دفاعی از جمله مصادیق مهم همکاری دو‌جانبه ایران و روسیه محسوب می‌شود. درواقع همکاری نظامی و فروش تسلیحات از جمله محورهای مهم مورد توجه روسیه در گسترش مبادلات دو کشور بوده است. تنها کالای روسیه که در شرایط کنونی با تولیدات غربی رقابت می‌کند، تسلیحات نظامی است که با توجه به نیاز ساختار اقتصادی روسیه، مسکو تلاش می‌کند علاوه بر ازدست‌ندادن بازارهای کنونی، بازارهای جدیدی نیز در این زمینه به‌دست آورد. همچنین با توجه به این‌که ایران نمی‌تواند نیازهای نظامی خود را از کشورهای غربی تامین کند، سلاحهای روسی تا اندازه‌ای نیازهای ایران را تامین می‌کنند.[xx][xx]

یکی از مهمترین مسائل در روابط ایران و روسیه پس از فروپاشی شوروی، مساله تکمیل نیروگاه هسته‌ای بوشهر توسط کارشناسان و تکنولوژی روسی است. انعقاد قرارداد همکاری هسته‌ای روسیه با ایران در آغاز سال 1995  و تعهد روسیه مبنی بر تکمیل نیروگاه هسته‌ای بوشهر، در شرایطی صورت گرفت که امریکا و اسرائیل در مورد خطر تبدیل ایران به یک قدرت هسته‌ای تبلیغات گسترده‌ای به راه انداخته بودند. در مقابل، روسیه با استناد به دلایل سیاسی و اقتصادی و با اشاره به پایبندی ایران به قوانین سازمان بین‌المللی انرژی هسته‌ای و پیوستن آن به پیمان عدم گسترش سازمانهای هسته‌ای، تصمیم خود مبنی بر همکاری هسته‌ای با ایران را عملیاتی کرد. درواقع روسها با اعلام این‌که معامله هسته‌ای ایران و روسیه هیچ خطری برای امنیت و ثبات منطقه در بر ندارد و نیروگاه اتمی بوشهر صرفا کارکرد مسالمت‌آمیز خواهد داشت، بر ادامه اجرای طرح اصرار دارند.[xxi][xxi]

موضوع همکاری هسته‌ای روسیه با ایران، هم‌اکنون مهمترین عامل ایجاد بحران در روابط امریکا و روسیه را تشکیل می‌دهد. ایالات متحده تحریمهای شدیدی را علیه شرکتهای روسی که با ایران همکاری هسته‌ای دارند، وضع کرده است. البته روسیه همچنان اصرار دارد این همکاریها صلح‌آمیز و کاملا بی‌خطر است و با قوانین بین‌المللی همخوانی دارد.[xxii][xxii]

به‌طورکلی در سطح دوجانبه روابط ایران و روسیه، منافع اقتصادی روسیه و نیاز آن کشور به بازار و ارز خارجی و همچنین تمایل آن کشور بر داشتن روابط دوستانه با کشورهای مسلمان منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، از انگیزه‌های اصلی روسیه در گسترش همکاریها با جمهوری اسلامی ایران به‌شمار می‌روند؛ ازسوی‌دیگر نیاز ایران به تسلیحات و تکنولوژی جدید روسیه و نیاز به کسب حمایت روسیه در سطوح منطقه‌ای و بین‌المللی از مواردی هستند که باعث تسریع در روابط استراتژیک ایران و روسیه گردیده‌اند. در کل پس از فروپاشی شوروی و با توجه به تحولی که در نگاه روسیه نسبت به ایران، خاورمیانه و اساسا نسبت به جهان روی داد، روسیه سیاست مستقل‌تری از غرب در پیش گرفته است. پس از این دوران، دو کشور ایران و روسیه براساس ملاحظات عمل‌گرایانه و استراتژیک در جهت روابط نزدیکتر حرکت نموده‌اند.[xxiii][xxiii]

 

2ــ همکاریهای منطقه‌ای ایران و روسیه:

در سطح منطقه‌ای، تلاش قدرتهای منطقه‌ای برای نفوذ در مناطق حایل بین ایران و روسیه، تامین منافع این دو کشور را با محدودیتهایی مواجه ساخته است. همچنین دو کشور در سطح منطقه‌ای درخصوص حل‌وفصل بحرانهای منطقه‌ای، بهره‌برداری و انتقال منابع انرژی منطقه و نیز درخصوص ارتباطات دو کشور دارای اهداف و منافع مشترک هستند. در زیر به همکاریهای عمده منطقه‌ای ایران و روسیه پس از فروپاشی شوروی اشاره می‌شود:

 

الف‌ــ همکاری برای حل بحرانهای منطقه‌ای:

پس از فروپاشی شوروی، در روابط منطقه‌ای مسائل بسیار پیچیده‌ای رخ دادند که می‌توانستند بر مناسبات دو کشور تاثیر منفی داشته باشند. ایران و روسیه در یک مقطعی دچار یک فرایند رقابتی شدند اما با خویشتنداری و تدبیر دوسویه، سیاست مقابله و رقابت جای خود را به همکاری برای برقراری صلح و ثبات در منطقه داد.[xxiv][xxiv] در سیاست امنیتی روسیه، مرزهای جنوبی این کشور از اهمیت خاصی برخوردار هستند و دراین‌میان روابط با ایران در حوزه خاورمیانه بزرگ، خلیج‌فارس و اقیانوس هند نقش کلیدی دارد. نقش ایران در ایجاد ثبات و امنیت در جمهوریهای تازه‌استقلال‌یافته جنوب روسیه و نیز در حل بحران تاجیکستان و مراحل نخست بحران قره‌باغ، به‌خوبی مشهود گردید. همچنین جلب همکاری جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک قطب مهم جهان اسلام، می‌تواند در کاهش تنش و حساسیتهایی که نسبت به حضور روسها در جمهوریهای مسلمان‌نشین منطقه وجود دارد، تاثیر بسزایی داشته باشد. در این زمینه، نقش ایران در مقابله با تهدیدی که روسیه آن را بنیادگرایی مذهبی در منطقه می‌داند، بسیار اهمیت دارد.[xxv][xxv]

 

ب‌ــ سازمان همکاریهای دریای خزر (Caspian Sea Cooperation Organization):

در زمینه همکاریهای منطقه‌ای، ایران پیشنهاد ایجاد سازمان همکاریهای ساحلی دریای خزر (CASCO) را مطرح ساخت. این سازمان از کشورهای روسیه، ایران، ترکمنستان، قزاقستان و جمهوری آذربایجان تشکیل شده است و همکاریهایی را در امور ماهیگیری، کشتیرانی، مقابله با نوسانات آب، حفاظت محیط زیست و تحقیقات علمی دنبال می‌کند.[xxvi][xxvi]

 

ج‌ــ بهره‌برداری از منابع انرژی دریای خزر:

موضوع مهم دیگری که همکاری بیشتر میان ایران و روسیه را در سطح منطقه‌ای در پی داشته، بهره‌برداری از ذخایر نفت و گاز منطقه است. در سالهای اولیه پس از فروپاشی شوروی، محافل غربی در برآوردهای‌شان از وجود دویست‌میلیارد بشکه و حدود دویست‌وهفتادونه تریلیون فوت مکعب گاز در حوزه خزر خبر ‌دادند و این حوزه را پس از خلیج‌فارس، دومین منطقه برخوردار از ذخایر هیدروکربن جهان معرفی کردند.[xxvii][xxvii]

مهمترین مشکل در بهره‌برداری از منابع نفت و گاز دریای خزر، وضعیت رژیم حقوقی این دریا است. تا قبل از فروپاشی شوروی، طبق عهدنامه‌های 1921 و 1940.م بین ایران و شوروی، دریای خزر به عنوان محدوده مشترک آبی برای بهره‌برداری دو کشور ساحلی با حقوق متساوی قلمداد می‌گردید، اما با افزایش شمار دولتهای ساحلی، بحث پیچیده حقوقی میان طرفهای ذی‌نفع آغاز شد. کشورهای ساحلی با توجه به منافع خود، به همکاری با کنسرسیوم نفتی برای بهره‌برداری از منابع دریای خزر اقدام نموده‌اند. باوجوداینکه اهداف ایران و روسیه در سالهای اولیه پس از فروپاشی شوروی، برای جلوگیری از تفکیک دریای خزر بسیار به هم نزدیک بود، بااین‌حال مواضع روسیه در قبال نظام حقوقی دریای خزر تغییراتی به‌ خود دیده است. این کشور سعی دارد با کشورهای ساحلی دریای خزر به توافقهای دوجانبه دست یابد و این توافقات، چندان با منافع جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارند. بااین‌وجود کشورهای ایران و روسیه در راستای تعیین رژیم حقوقی دریای خزر با یکدیگر همکاری دارند و با تلاش این دو کشور در اکتبر 1994 در مسکو و با شرکت نمایندگان کشورهای ساحلی، قرارداد همکاریهای منطقه‌ای کشورهای ساحلی مورد تایید قرار گرفت.[xxviii][xxviii]

 

دــ همکاری درخصوص انتقال انرژی از حوزه دریای خزر:

تلاش ایالات‌متحده برای پیشبرد خط لوله نفت باکو ــ جیهان و خط لوله گاز از طریق دریای خزر، ایران و روسیه را به یکدیگر نزدیکتر ساخت. اعلامیه شورای امنیت و همکاری اروپا مبنی بر قصد آنها برای ساخت خط لوله گاز از طریق دریای خزر و از ترکمنستان به باکو برای انتقال آن به ترکیه، باعث نگرانی بیشتر روسیه و ایران شد. مسکو امیدوار بود مهمترین تامین‌کننده گاز طبیعی ترکیه از طریق خط لوله گاز blue stream باشد و ایران نیز در پی آن بود که گاز مورد نیاز ترکیه را با انتقال گاز ترکمنستان از طریق خط لوله گاز خودش تامین کند. در نتیجه بلافاصله پس از امضای موافقتنامه شورای امنیت و همکاری اروپا، روسیه و ایران تلاش کردند توجیهات اقتصادی این پروژه را تضعیف کنند.[xxix][xxix] البته باوجوداینکه این دو کشور برای متوقف‌کردن اجرای خط لوله باکو ــ جیهان و خط لوله دریای خزر با یکدیگر همکاری داشتند، منافع بلندمدت آنها در مورد مسیرهای انتقال انرژی متفاوت بود و هر کدام از آنها سعی می‌کردند خط انتقال انرژی از خاک خودشان عبور کند.

 

هـ ‌ــ ارتباط کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز با اقتصاد جهانی:

تمامی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، به استثنای گرجستان، کشورهایی محاط و بسته‌ای هستند و ارتباط اقتصادی آنها با دنیا، مستقیم یا غیرمستقیم از طریق ایران صورت می‌گیرد. کشورهای جهان که مایل به گسترش مناسبات اقتصادی با جمهوریهای آسیای مرکزی و قفقاز هستند، چاره‌ای جز استفاده از راههای زمینی یا هوایی کشورهای ایران، چین، ترکیه، افغانستان و روسیه ندارند و البته ایران در این میان جایگاه خاصی دارد؛ چراکه با کشورهای حوزه خزر، هم از راه خشکی و هم از راه دریا ارتباط دارد. درواقع بدون استفاده از خطوط ارتباطی ایران، ادغام کشورهای جدیدالتاسیس منطقه در سیستم اقتصاد جهانی میسر نیست. ضمن‌آنکه ایران هم‌اکنون در راستای تکمیل راههای ارتباطی شمال ــ جنوب کشور، گامهای ارزنده‌ای برداشته است. با تکمیل این طرحها، امکانات جدید و فوق‌العاده‌ای برای حمل‌ونقل و مبادلات تجاری کشورهای آسیای مرکزی و نیز روسیه فراهم خواهد آمد. این بخش از همکاریهای منطقه‌ای ایران و روسیه، دامنه همکاریها با روسیه و سایر جمهوریهای آسیای مرکزی را تا خلیج‌فارس امتداد می‌بخشد. درواقع ایران علاقمند است در خلیج‌فارس به‌عنوان واسطه تجاری و مبادلاتی روسیه و جمهوریهای آسیای مرکزی و سایر نقاط، نقش فعال ایفا کند. با توجه به ضرورت همکاری مشترک ایران و روسیه در این زمینه، در سال 1997 وزرای حمل‌ونقل دو کشور اسنادی را مبتنی بر چهار اصل زیر به امضا رساندند: 1ــ ایجاد مسیر شمال ــ جنوب، هلسینکی، مسکو، ولگاگراد، آستاراخان، انزلی، نوشهر و بندرعباس 2ــ احداث بزرگراه آبی اطراف خزر 3ــ کشتیرانی مشترک در دریای خزر 4ــ ایجاد یک شرکت مشترک درخصوص طراحی و ساخت یک بندر جدید در ساحل دریای خزر.[xxx][xxx]

 

3ــ همکاریهای ایران و روسیه در سطح بین‌المللی

هر دو کشور روسیه و جمهوری اسلامی ایران، در عرصه بین‌المللی از یک جایگاه نسبتا مشابه و مواضع مشترک برخوردارند که باعث شده است دو کشور بر همکاریهای خود در این زمینه به‌طورفزاینده‌ای بیفزایند. هر دو کشور به راهبرد تغییر وضع موجود جهت رسیدن به منزلت مطلوب متعهدند و این تعهد از آنجا ناشی می‌شود که ایران و روسیه، هر دو، از منزلت فعلی خویش در عرصه جهانی ناراضی هستند. نارضایتی ایران و روسیه از منزلت خود در راهبرد اتخاذشده، مبتنی بر بازتعریفی است که این دو کشور از جایگاه خودشان دارند.[xxxi][xxxi]

همچنین دو کشور با اعلام نارضایتی از نظام سلسله‌مراتبی موجود، خواهان یک نظام چندقطبی هستند و بارها بر آن تاکید کرده‌اند. از جمله در سال 1999 وزیرخارجه وقت روسیه در دیدار با نایب‌رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، تصریح کرد که تهران و مسکو باید در شکل‌گیری نظام جهانی در قرن بیست‌ویکم همکاری و مشارکت داشته باشند. در آن دیدار وزیرخارجه وقت روسیه، همکاریهای ایران، روسیه، هند و چین را عامل بااهمیتی در جهان برای مقابله با سلطه‌جوییهای امریکا توصیف کرد.[xxxii][xxxii] عدم تمکین روسیه به فشارهای بین‌المللی برای تغییر مناسباتش با ایران ازیک‌سو و عزم ایران به حفظ مناسبات ویژه‌اش با روسیه ازسوی‌دیگر، بر این اصول مسلم در سیستم بین‌المللی تاکید دارد که: «هیچ کشوری نباید به خود اجازه دهد در مصالح ملی دولتها دخالت نماید و هر دولتی آزاد است با هر دولتی که بخواهد و منافع متقابل وجود داشته باشد، مناسبات شایسته برقرار سازد و سایر دولتها حق منع آنها از داشتن چنین مناسباتی را ندارند.»

 

عوامل موثر در همگرایی جمهوری اسلامی ایران و روسیه

ایران و روسیه دارای منافع مشترکی هستند که در گسترش همکاریهای این دو کشور موثر بوده‌اند و از جمله می‌توان به تلاش هر دو کشور برای مقابله با نفوذ قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در آسیای مرکزی و قفقاز، مخالفت آنها با گسترش ناتو و نیز تلاش دو کشور برای جلوگیری از تسلط شرکتهای بزرگ فراملیتی بر انرژی منطقه آسیای مرکزی و قفقاز اشاره کرد. به منظور روشن‌شدن عوامل اشتراک در مناسبات ایران و روسیه پس از فروپاشی شوروی، در اینجا نخست به منافع روسیه از گسترش همکاریها با ایران و سپس به منافع جمهوری اسلامی ایران از گسترش مناسبات با روسیه اشاره خواهد شد.

 

1ــ منافع روسیه از گسترش همکاریها با ایران:

الف‌ــ جلب حمایت ایران برای مقابله با نفوذ قدرتهای بیگانه در منطقه:

روسیه به‌عنوان یک قدرت آسیایی ــ اروپایی، بیشترین منافع استراتژیک و امنیتی را در حوزه جنوبی مرزهای خود می‌بیند و لذا نسبت به نفوذ قدرتهای دیگر ــ به‌ویژه امریکا ــ در منطقه احساس نگرانی می‌کند. در راستای تلاش روسیه برای مقابله با نفوذ قدرتهای بیگانه در منطقه، نقش ایران بسیار حائز اهمیت است و حضور قدرتهای بیگانه در منطقه برای هر دو کشور ایران و روسیه، یک عامل تهدیدآمیز تلقی می‌شود. روسیه با درک این نکته کوشیده است سیاستهای ایران را در این مساله با خود هماهنگ کند و از آن در جهت تامین منافع خود استفاده کند. به‌طورکلی احتمال نفوذ قدرت سوم در منطقه حائل بین ایران و روسیه، باعث شده است روسیه با شتاب به دنبال متحدان استراتژیک و منطقه‌ای بگردد و در چنین وضعیتی جمهوری اسلامی ایران می‌تواند برای روسیه یک متحد طبیعی و بسیار مهم باشد.[xxxiii][xxxiii]

 

ب‌ــ نزدیکی به ایران برای نفوذ در خاورمیانه، خلیج‌فارس و کشورهای اسلامی:

روسیه از دیرباز درصدد بوده است در خاورمیانه حضور فعال سیاسی داشته باشد. این منطقه که از نظر امنیتی همچنان در فهرست اولویتهای مسکو قرار دارد، به علت مبتلا‌شدن به تحولات پرشتاب در دهه اخیر، به عرصه‌ای پیچیده‌تر از گذشته برای مسکو تبدیل شده است. این پیچیدگی درواقع از اهمیت‌یافتن عامل اسلام در سیاست خارجی روسیه ناشی می‌شود. اسلام از دو نظر بر سیاست خارجی کشور روسیه تاثیر می‌گذارد: اولا کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز که در حوزه امنیت ملی روسیه قرار دارند، اکثرا مسلمانند و گسترش تفکر اسلامگرایی در این منطقه تهدیدی برای امنیت ملی روسیه محسوب می‌شود؛ ثانیا روابط مسکو با کشورهای خاورمیانه، تحت‌تاثیر اسلام و اسلامگرایی قرار دارد و لذا نقش جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی مسکو برای نفوذ در خاورمیانه و کشورهای اسلامی بسیار مهم و اساسی است؛ چراکه ایران در منطقه خلیج‌فارس و خاورمیانه از موقعیت ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی بسیار بالایی برخوردار می‌باشد و نفوذ زیادی در بسیاری از کشورهای اسلامی دارد.

پس از فروپاشی شوروی، کنترل آسیای مرکزی و قفقاز درواقع به هدف اولیه سیاست خارجی روسیه تبدیل شد و رهبری روسیه در این زمینه از جانب ایالات‌متحده امریکا و هم‌پیمانانش در ناتو، احساس فشار نمود. در این راستا، همکاری با ایران برای روسیه از جایگاه خاصی برخوردار شد. علاوه‌براین، روسیه پس از فروپاشی شوروی، به‌خاطر ذخایر غنی نفت و اهمیت استراتژیک منطقه خلیج‌فارس، درصدد برآمد سیاستهایش را با کشورهای ایران، عراق و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس متوازن سازد و از طریق گسترش همکاریهای همه‌جانبه با جمهوری اسلامی ایران، حضور و نفوذ خود را در منطقه خلیج‌فارس گسترش دهد.[xxxiv][xxxiv]

 

ج‌ــ گسترش روابط با جمهوری اسلامی ایران به منظور گرفتن امتیاز از غرب:

جریانات پس از فروپاشی شوروی، بسیاری از دولتمردان روسیه را متوجه ‌ساخت که امریکا از تبدیل مجدد روسیه به یک قدرت جهانی حمایت نمی‌کند. دراین‌راستا توسعه روابط با ایران به‌عنوان یکی از معدود کشورهایی که بیشترین ضدیت را با امریکا داشته است، در پی گسترش گرایشهای ضدغربی روسیه از اهمیت بیشتری برخوردار گردید. با توجه به حساسیت غرب و به‌ویژه ایالات‌متحده امریکا نسبت به جمهوری اسلامی ایران، شرایطی فراهم شد که روسیه بتواند با استفاده از اهرم روابط با ایران، از غرب و امریکا امتیاز بگیرد و درواقع ایران را وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف خود در برابر غرب قرار دهد. درهمین‌راستا، برای روسیه فروش راکتورهای هسته‌ای و تجهیزات نظامی به ایران شیوه‌ای برای اظهار استقلال و گرفتن امتیاز از غرب محسوب می‌شود.[xxxv][xxxv]

 

د‌ــ همکاری با ایران برای جلوگیری از تشدید افراط‌گرایی قومی و نژادی و بی‌ثباتی در منطقه:

منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، متشکل از ملیتهای گوناگونی است که در چارچوب جمهوریهای مختلف قرار گرفته‌اند. مرزهای این کشورها لزوما با پراکندگی قومی و نژادی منطقه‌ای منطبق نیست و وضعیت سیاسی این جمهوریها هنوز تثبیت نشده است. در این شرایط، هرگونه تشنج و قومیت‌گرایی می‌تواند آرامش و ثبات منطقه را برهم بزند و امنیت ملی هر دو کشور ایران و روسیه را تهدید کند. همچنین نفوذ معنوی و فرهنگی ایران در این جمهوریها، به اندازه‌ای است که می‌تواند احساسات ضدروسی را در میان این ملتها برانگیزد و روسیه با درک این واقعیت سعی دارد از طریق گسترش همکاریها با جمهوری اسلامی ایران، از تشدید مسائل قومی و مذهبی در منطقه جلوگیری کند.[xxxvi][xxxvi] به‌طورکلی بحران ملیتها، مشکل همیشگی شوروی سابق بود و هنوز هم مشکلی پایدار در جمهوریهای تازه‌‌استقلال‌یافته تلقی می‌گردد. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، این کشور تلاش می‌کرد حکومت خاصی در درون یک جمهوری شکل نگیرد و هرگز اجازه ترویج ویژگیهای حقیقی این جمهوریها را نمی‌داد. به‌علاوه مسکو سیاست ایجاد شکاف فرهنگی و قومی در این مناطق را دنبال می‌کرد تا از تضعیف سلطه مسکو بر این جمهوریها جلوگیری کند.[xxxvii][xxxvii] پس از فروپاشی شوروی و ظهور جمهوریهای جدید نیز اختلافات قومی و نژادی، اصلی‌ترین عوامل بحران‌زا در منطقه هستند. این اختلافات با امنیت و منافع ملی روسیه همخوانی ندارند و روسیه به منظور مقابله با این امر، خود را نیازمند به همکاری با ایران می‌بیند.

 

هـ ‌ــ جلب حمایت ایران برای مخالفت با توسعه ناتو به شرق:

اکثر نخبگان سیاسی روسیه با توسعه ناتو مخالف هستند و آن را با منافع ملی کشورشان مغایر می‌دانند. سه عامل در این راستا قابل توجه هستند: الف‌ــ مسکو نگران آن است که منزوی‌ شود و درحاشیه‌ قرار گیرد ب‌ــ نیروهای نظامی روسیه به‌شدت با توسعه ناتو در هر شکل و عنوان مخالفند و معتقدند این توسعه، مرزهای روسیه را دچار تهدید جدی می‌کند ج‌ــ استراتژیستهای روسیه معتقدند توسعه ناتو روسیه را از جایگاه یک قدرت پرنفوذ ساقط خواهد کرد.

ازطرف‌دیگر، ایران نیز که گسترش ناتو را تهدیدی علیه امنیت ملی خویش می‌داند، با روسیه در این خصوص منافع مشترک دارد و روسیه سعی کرده است با جلب حمایت ایران، با گسترش ناتو مقابله کند.[xxxviii][xxxviii]

 

2ــ منافع ایران در گسترش همکاریها با روسیه:

الف‌ــ نگاه به روسیه به‌عنوان تامین‌کننده تسلیحات و تکنولوژی جدید:

با توجه به محدودیت ایران در تامین تسلیحات مورد نیاز، روسیه به‌عنوان یک کشور دارای سلاحهای با کیفیت بالا، برای ایران بسیار حائز اهمیت است. قسمت اعظم مبادلات دو کشور روسیه و جمهوری اسلامی ایران پس از فروپاشی شوروی را خریدهای نظامی ایران از روسیه تشکیل می‌دهد. همچنین ایران به منظور تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر با تکنولوژی روسی، در چارچوب یک هدف استراتژیک، همکاری با روسیه را برای اجرای این طرح حیاتی در سرلوحه فعالیتهای خود قرار داده است.[xxxix][xxxix]

 

ب‌ــ همکاری با روسیه برای جلوگیری از سلطه شرکتهای خارجی و فراملیتی بر منابع انرژی منطقه:

جمهوری اسلامی ایران با هرگونه فعالیت و نفوذ شرکتهای چندملیتی در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز مخالف است. نفوذ امریکا و اسرائیل و نیز حضور شرکتهای غربی و امریکایی در منطقه، مطمئنا برای امنیت ملی ایران خطرساز خواهد بود و لذا برای ایران ضروری است استراتژیهای مناسبی را برای مقابله با این وضعیت تدوین کند. ازسوی‌دیگر روسیه نیز از حضور گسترده شرکتهای غربی و امریکایی در منطقه، نگران است؛ به‌عبارت‌دیگر مساله توسعه منابع نفت و گاز برای روسیه، موضوعی استراتژیک تلقی می‌گردد که با امنیت ملی آن کشور ارتباط مستقیم دارد. بنابراین همکاری با روسیه برای جمهوری اسلامی ایران در این راستا از اهمیت خاصی برخوردار است.

 

ج‌ــ جلب حمایت روسیه در مقابله با نفوذ کشورهای مخالف جمهوری اسلامی ایران در منطقه خزر:

نفوذ قدرتهای دیگر در منطقه ــ از جمله امریکا و اسرائیل ــ منافع و امنیت ملی ایران را تهدید می‌کند و در چنین شرایطی، ایران ناچار است سیاست خود را برمبنای همکاری و همگرایی با قدرت منطقه‌ای دیگر یعنی روسیه قرار دهد که همچون ایران از نفوذ قدرتهای دیگر در حوزه خزر متضرر می‌شود. روسیه به‌عنوان وارث شوروی سابق، حاضر نیست به‌سادگی از بازیهای ژئوپلتیکی در این حوزه حساس کنار گذاشته شود. به‌عبارتی می‌توان گفت منطقه خزر کم‌وبیش مهمترین سنگر دفاعی برای حفظ امنیت ملی و انرژی مورد نیاز روسیه جهت تداوم رقابت در منطقه و صحنه جهانی با غرب به حساب می‌آید. از دیدگاه سیاست خارجی کنونی روسیه، در صورت افزایش نفوذ غرب و امریکا در منطقه خزر، موقعیت و اقتدار روسیه تنزل خواهد کرد. قبل از رئیس‌جمهور پوتین، سیاست خارجی و امنیتی روسیه به دلیل مشکلات به‌جامانده از فروپاشی شوروی و نیز متاثر از ویژگیهای شخصیتی یلتسین، رئیس‌جمهور سابق روسیه، دارای جهت‌گیریهای متفاوت و گاه متضاد و فاقد ثبات و استحکام لازم بود. با انتخاب پوتین و تثبیت نسبی اوضاع سیاسی و اقتصادی، توجه به منطقه اوراسیا و به‌ویژه حوزه خزر افزایش یافت. سیاست خارجی روسیه در دوران پوتین، اهداف مشخصی را در این منطقه تعقیب می‌کند که عبارتند از: 1‌ــ تامین منافع ژئواستراتژیک 2‌ــ تامین منافع ژئوپلتیک 3‌ــ تامین منافع اقتصادی 4ــ تامین منافع زیست‌محیطی.[xl][xl]

از دید مسکو، حوزه خزر متشکل از مجموعه عوامل نگران‌کننده‌ای است که می‌توانند بر سرنوشت این کشور تاثیرگذار باشند. از نگاه روسیه، یک اتحاد غیررسمی میان امریکا، ترکیه و جمهوری آذربایجان، می‌تواند موقعیت این کشور را تضعیف نماید. ولادیمیر پوتین برای تقویت موقعیت این کشور در حوزه خزر، اقدامات متعددی را به عمل آورده است که از جمله هشدار به شورای امنیت ملی این کشور برای دفاع از منافع ملی روسیه در منطقه و تحکیم آن و نیز تعیین نماینده ویژه‌ای درخصوص مسائل دریای خزر را می‌توان برشمرد. هدف پوتین از تعیین نماینده ویژه، کنترل فعالیت شرکتهای نفتی و ایجاد هماهنگی بین منافع ملی، امنیتی و تجاری بود. این در حالی‌ است که تا قبل از دوران پوتین، وزارتخانه‌های مختلف هرکدام براساس برداشتهای خود عمل می‌کردند.[xli][xli] به‌طورکلی، بخشی از سیاستهای روسیه در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز درخصوص مقابله با حضور و نفوذ قدرتهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، با منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران مطابقت دارد. تضاد منافع روسیه و ترکیه، برخورد منافع اسرائیل و روسیه و نقش روسیه در ثبات‌بخشی به منطقه، از مواردی هستند که می‌توانند مبنای همکاری ایران با روسیه قرار گیرند.

 

د‌ــ همکاری با روسیه به منظور مقابله با فشارهای امریکا و کشورهای غربی:

درواقع ایران سعی دارد از روسیه برای مبارزه با فشارها و تحریمهای امریکا و همچنین برای مقابله با سیاستهای خصمانه کشورهای اروپایی و متحدان منطقه‌ای امریکا استفاده کند. به‌عبارت‌دیگر جمهوری اسلامی ایران به منظور خنثی‌نمودن سیاست ایالات‌متحده در جهت مهار و انزوای ایران، گسترش همکاریهای همه‌جانبه و روابط استراتژیک با روسیه را انتخاب کرد؛ چراکه روسیه نیز به‌عنوان یکی از قدرتهای بزرگ جهانی و منطقه‌ای، با سیاستهای یکجانبه‌گرایانه امریکا مخالفت می‌کند. همکاری با روسیه و جلب حمایت این کشور برای تحقق برنامه‌های هسته‌ای، از سیاستهای اصلی جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شوند. درخصوص فعالیتهای هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، کشورهای غربی و به‌ویژه امریکا تبلیغات گسترده‌ای به راه انداخته‌اند تا ایران را از داشتن انرژی هسته‌ای محروم کنند و درواقع ادعا دارند که ایران سیاست دستیابی به تسلیحات هسته‌ای را تعقیب می‌کند. دراین‌راستا، حمایت روسیه از فعالیتهای هسته‌ای ایران، از اهمیت حیاتی برخوردار است. روسیه فعالیتهای ایران را درخصوص انرژی هسته‌ای مطابق با قوانین آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌داند و برخورد امریکا را با این موضوع سیاسی قلمداد می‌کند. از جمله وزیرخارجه روسیه در گفت‌وگو با شبکه تلویزیونی «راشاتودی» (Russia today) تاکید کرده است که روسیه با هرگونه اقدام و تلاش برای سیاسی‌کردن مساله هسته‌ای ایران مخالف است. وی با تاکید بر این‌که مسکو به ضرورت حفظ نظام جلوگیری از عدم گسترش تسلیحات هسته‌ای توجه دارد،‌ تصریح کرده است که روسیه مخالف است که مسائلی جز حفظ نظام عدم گسترش تسلیحات هسته‌ای مدنظر قرار گیرد. سرگئی لاوروف، وزیرخارجه روسیه، در این گفت‌وگو اعلام کرده است که ایران با بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری دارد.[xlii][xlii] البته علیرغم تاکید روسیه بر مخالفت با تلاشهای امریکا برای ارجاع پرونده هسته‌ای ایران از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شورای امنیت و تاکید روسیه بر حل‌وفصل دیپلماتیک قضیه، باید گفت این کشور منافع خود را دنبال می‌کند و ازاین‌رو در برخی موارد با کشورهای غربی و امریکا به توافق می‌رسد. از جمله این کشور همگام با امریکا و کشورهای اروپایی خواستار انتقال غنی‌سازی اورانیوم از ایران به خاک روسیه شده است. بااین‌حال سیاست روسیه در موضوع هسته‌ای ایران، به‌طورنسبی در چارچوب منافع ایران قرار می‌گیرد و ایران برای مقابله با سیاستهای تهاجمی امریکا و اسرائیل به همکاری خود با روسیه ادامه می‌دهد.

 

عوامل ایجاد واگرایی در روابط ایران و روسیه

1ــ بی‌اعتمادی نسبت به اهداف روسیه در گسترش مناسبات با ایران:

دراین‌راستا می‌توان به نگاه ابزاری روسیه نسبت به ایران اشاره کرد. از دید برخی صاحب‌نظران، روسیه دارای پنج هدف راهبردی و محوری است: 1ــ تمایل برای اتحاد راهبردی با اروپا، ضمن حفظ علایق و منافع خود در فضاهای پیرامونی خویش 2ــ حفظ همکاریهای راهبردی با هند 3ــ تحکیم، تقویت و گسترش روابط با چین 4ــ استفاده از سرمایه‌ها و فناوری ژاپن و کره برای توسعه سیبری شرقی، بدون‌آنکه خدشه‌ای به تمامیت ارضی روسیه وارد شود 5ــ حفظ شرق اروپا و بالکان به‌عنوان حایل راهبردی میان روسیه و اروپا.[xliii][xliii]

راهبرد منطقه‌ای روسیه در قفقاز و آسیای مرکزی نیز آن است که با استفاده از مکانیزمهای امنیتی و نظامی، از روند واگرایی دولت ــ ملتهای نوپای این مناطق از روسیه جلوگیری کند و دراین‌راستا روسیه از همکاری با ایران در جهت دستیابی به اهداف خود بهره می‌گیرد. درواقع براساس عملکردهای تاریخی، ایرانیان همواره نسبت به توافقهای محرمانه و پشت پرده روسها که گاه منجر به تغییر راهبرد آنها می‌شود، بدبین هستند. استمرار و تقویت این بدبینی که تاحدودزیادی به میزان صداقت روسیه نسبت به انجام تعهدات متناسب با سطح روابط مورد درخواستشان بستگی دارد، حتی می‌تواند در تغییر کلی سیاست ایران نسبت به آن کشور موثر باشد.[xliv][xliv]

ازسوی‌دیگر، در طول دوران پس از فروپاشی شوروی، دولتمردان روسیه از همکاری با ایران به عنوان ابزاری برای گرفتن امتیاز از غرب استفاده کرده‌اند. با توجه به حساسیت غرب و به‌ویژه ایالات‌متحده در مورد جمهوری اسلامی ایران، روسیه توانست با استفاده از اهرم روابط با ایران، از غرب و امریکا، امتیاز بگیرد.[xlv][xlv]

 

2ــ وجود دیدگاههای متفاوت در سیاست خارجی روسیه:

تاثیر سیاست داخلی روسیه بر سیاست این کشور نسبت به خاورمیانه، به صورت تغییر از تمایل به طرفداری شدید از غرب در 1992 به سوی گرایش تند ملی‌گرایی در اواخر دهه 1990 به‌وضوح دیده می‌شود. در میان سیاستگذاران خارجی روسیه، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد: یک گروه، از سیاست خارجی نزدیکی به غرب حمایت می‌کنند که در آن روابط نزدیک با اسرائیل، روابط همکاری‌جویانه با کشورهای تازه‌تاسیس و خصوصی‌سازی اقتصادی در روسیه دنبال می‌شود. گروه دوم بر روابط با کشورهای اوراسیا تاکید دارند که علاوه بر اروپای غربی و امریکا، بر داشتن روابط مناسب با کشورهای خاورمیانه، چین و «خارج نزدیک» نیز تاکید می‌کنند. گروه سوم که دربرگیرنده ناسیونالیستهای افراطی و کمونیستهای تندرو می‌باشند، خواستار روسیه‌ای بسیار قدرتمند و متمرکز هستند. آنها معتقدند که روسیه باید به‌عنوان یک قدرت مهم جهانی عمل نماید و یک رهیافت منازعه‌جویانه را با ایالات‌ متحده که دشمن اصلی روسیه است، بپذیرد. این گروه تقویت روابط با ایران و برقراری مجدد سلطه روسیه را در «خارج نزدیک» مطرح می‌کنند. همچنین در روسیه، به‌ویژه در سالهای اولیه پس از فروپاشی شوروی، بازیگران مستقل و نیمه‌مستقل متعددی در عرصه سیاستگذاری روسیه در قبال ایران دست‌اندرکار بودند. این مساله باعث ناهماهنگی در سیاستگذاریهای آنها می‌شد و از تقویت مناسبات دوجانبه جلوگیری می‌کرد. درواقع ایران در آن سالها سردرگم شده بود که باید چه کسی را مسئول سیاست خارجی روسیه تلقی کند.[xlvi][xlvi]

 

3ــ حافظه تاریخی ملت ایران:

با توجه به سابقه تاریخی روابط ایران و روسیه، روسها در حافظه تاریخی مردم ایران، چهره مثبتی ندارند. در چشم ایرانیان، روسیه کشوری است که همواره در طول تاریخ، چشم طمع به خاک ایران داشته و در هر فرصتی به سرزمینهای ایران تجاوز کرده است. درواقع قراردادهای ترکمانچای و گلستان که طی آن ایران بخش وسیعی از اراضی شمالی خود را از دست داد و ضربه‌ای بزرگ بر پیکره سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران وارد گردید، نشان‌دهنده سیاستهای تهاجمی و توسعه‌طلبانه روسیه در دوران امپراتوری تزارها نسبت به ایران هستند. بنابراین برای ایجاد یک همگرایی طبیعی، واقعی و درازمدت، روسها باید با نشان‌دادن حسن نیت عملی و واقعی خود، حافظه تاریخی مردم ایران را نسبت به خود تغییر دهند.

 

4ــ ناهمخوانی میان سیاستهای ایران و روسیه در حوزه خزر:

دریای خزر از لحاظ اقتصادی و امنیتی برای ایران اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. ایران از زمان فروپاشی شوروی خواستار حاکمیت و درواقع تداوم حاکمیت رژیم حقوقی معاهدات 1921 و 1940.م بر دریای خزر برمبنای مالکیت مشاع شده است. تا سال 1997.م، کشورهای روسیه و ترکمنستان نیز به‌طورنسبی با ایران هم‌رای بودند. در اثر فعالیتهای دیپلماتیک جمهوری آذربایجان و برخی عوامل دیگر، بعدا شرایط برخلاف منافع ایران تغییر یافت و در سال 1997.م کشورهای روسیه، ترکمنستان، آذربایجان و قزاقستان بر سر تقسیم زیر بستر دریا میان کشورهای ساحلی به توافق نسبی رسیدند و به‌عبارت‌دیگر روسیه در حوزه خزر ایران را تنها گذاشت.[xlvii][xlvii]

در کل سیاست روسها در دریای خزر با امنیت ملی ایران همخوانی ندارد. روسیه در ازای رضایت‌دادن به تقسیم بستر دریا، تاکید می‌کند که شرط بهره‌برداری مشاع باید برای سطح دریا حفظ شود تا دست مسکو برای توسعه ناوگان نظامی‌اش در دریای خزر باز بماند. با این شرایط، بخش عمده تهدیدهای امنیت ملی و منافع ملی ایران از ناحیه رقابت نظامی شکل خواهد گرفت. بنابراین دخالت قدرتهای بزرگ در تصمیم‌گیریهای داخلی کشورهای منطقه، باعث می‌شود که حوزه دریای خزر به میدان چالش قدرتهای بزرگ جهان و منطقه تبدیل شود و مسائل این حوزه به مثابه مانعی بر سر راه حل مسائل منطقه‌ای توسط کشورهای حوزه مذکور عمل کنند.[xlviii][xlviii]

 

5ــ ناهمگونی ایدئولوژیک و فرهنگی دو کشور ایران و روسیه:

روسیه و ایران متعلق به دو حوزه تمدنی و ایدئولوژیک خاص و متفاوت از هم هستند. تفاوت ایدئولوژیکی بین دو کشور، بالقوه می‌تواند در شرایط خاص به تضادی جدی تبدیل ‌شود.[xlix][xlix]

 

6ــ اختلاف در منافع درازمدت ایران و روسیه درخصوص مسیر انتقال انرژی حوزه خزر:

باوجودآنکه کشورهای ایران و روسیه مشترکا با انتقال انرژی آسیای مرکزی و قفقاز از مسیر باکو ــ جیهان مخالفت می‌کنند، اما هر دو کشور مسیرهای موردنظر خود را مطلوب و باصرفه معرفی می‌نمایند و به دنبال تامین منافع ملی خود هستند.

 

7ــ روابط اقتصادی چالش‌برانگیز:

از جمله مشکلات و نارسایی‌های موجود بر سر راه توسعه مناسب همکاریهای اقتصادی بین ایران و روسیه، می‌توان به انجام‌ندادن تعهدات از سوی طرفین در قبال یکدیگر، مشکلات پرداختهای مالی از طرف ایران، تکنولوژی پایین کالاهای روسی در مقایسه با نوع غربی آن، ناهماهنگ‌بودن نیازهای این دو کشور و نیز به مکمل‌نبودن اقتصادهای دو کشور اشاره کرد. این موارد باعث شده‌اند روابط دو کشور علیرغم برخی پیشرفتها، همچنان در هاله‌ای از ابهام و نارسایی‌های عمده قرار گیرد.[l][l]

همچنین از جمله موارد دیگر موثر در واگرایی روابط ایران و روسیه، می‌توان به نگرش سلطه‌طلب روسیه به منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، برخورد ژئوپلتیک ایران و روسیه، انعطاف روسیه در مقابل حضور کشورهای غربی در منطقه و... اشاره کرد.

 

پی‌نوشت‌ها


 



[i][i]ــ جورج لنزوسکی، رقابت روسیه و غرب در ایران، ترجمه: اسماعیل رائین، تهران، جاویدان، 1353، صص23ــ21

[ii][ii]ــ رنه گروسه، امپراطوری صحراگردان، ترجمه: عبدالحسین میکده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1353، صص733ــ566

[iii][iii]ــ گراهام فولر، قبله عالم: ژئوپلتیک ایران، ترجمه: عباس مخبر، تهران، نشر مرکز، 1375، ص161

[iv][iv]ــ سیدعطا تقوی اصل، ژئوپلتیک جدید ایران: از قزاقستان تا گرجستان، تهران، وزارت امورخارجه، موسسه چاپ و انتشارات، 1379، صص47ــ46

[v][v]ــ پیوکارلو تزنزیو، رقابت روس و انگلیس در ایران و افغانستان، ترجمه: عباس آذین، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1359، صص182ــ181

[vi][vi]ــ جورج لنزوسکی، همان، صص25ــ22

[vii][vii]ــ گراهام فولر، همان، ص160

[viii][viii]ــ محمدرضا حافظ‌نیا، خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز، تهران، سمت، 1371، ص135

[ix][ix]ــ علی‌اکبر ولایتی، تاریخ روابط خارجی ایران؛ دوره مشروطه، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1370، ص46

[x][x]ــ جواد اطاعت، ژئوپلتیک و سیاست خارجی ایران، تهران، نشر سفیر، 1376، صص97ــ95

[xi][xi]ــ والتر لاکور، اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه، ترجمه: دکتر عبدالصاحب یادگاری، تهران، امیرکبیر، 1350، صص128ــ126

[xii][xii]ــ مجتبی عطارزاده، «بررسی روابط ایران و شوروی در دوره حاکمیت کمونیسم»، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال هشتم، دوره سوم، شماره 27، پائیز 1378، صص195ــ155

[xiii][xiii]ــ جواد اطاعت، همان، صص103ــ101

[xiv][xiv]ــ روزنامه اطلاعات، 10 فروردین 1359، ص2

[xv][xv]ــ همایون الهی، خلیج‌ فارس و مسایل آن، تهران، نشر قومس، 1370، ص338

[xvi][xvi]ــ روزنامه اطلاعات، چهار تیرماه 1368، ص2

[xvii][xvii]ــ  Adam tarock, Iran and Russia in strategic alliance, Third World quarterly, Vol. 18, No. 2, pp207-223, 1994, P. 207

[xviii][xviii]ــ  Russia, the Caucasus, Central Asia and Ukrine, Repare of the Meetinghel, Norember 4-5, 1997, by kareen Balletine, p. 11

[xix][xix]ــ خلیل شیرغلامی، «بررسی امکان اتحاد استراتژیک بین ایران و روسیه»، فصلنامه امنیت ملی، سال اول، شماره 3، بهار 1379، ص152

[xx][xx]ــ  Adam tarock, op. cit, p. 211

[xxi][xxi]ــ سیداسدالله اطهری، «سیاست روسیه نسبت به خاورمیانه: میراث یلتسین و چالش پوتین»، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال هشتم، شماره 4، زمستان 1380، ص87

[xxii][xxii]ــ آندره زوبوف، خزر ــ قفقاز و همکاری هسته‌ای روسیه و ایران، گزیده تحولات جهان 8، تهران، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر تهران، 1381، ص188

[xxiii][xxiii]ــ  Adam tarock, op. cit, p. 207

[xxiv][xxiv]ــ خلیل شیرغلامی، همان، ص152

[xxv][xxv]ــ ناصر ثقفی عامری، «سیاست امنیتی روسیه، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز»، سال نهم، دوره سوم، شماره 31، پاییز 1379، صص22ــ21

[xxvi][xxvi]ــ عباس ملکی، «دورنمای روابط ایران و روسیه تا سال 2000، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز»، سال چهارم، شماره 12، زمستان 1374، صص14ــ7

[xxvii][xxvii]ــ  Geoffrey kemp, the persian gulf remains the strategic prize, survival, vol. 40, No. 4, winter 1998-1999, p142

[xxviii][xxviii]ــ دونایووا، «بررسی موضع ایران در قبال نظام حقوقی دریای خزر»، ترجمه: پروین معظمی گودرزی، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال هفتم، دوره سوم، شماره 32، پاییز 1377، صص120ــ115

[xxix][xxix]ــ رابرت فریدمن، «روابط ایران و روسیه در دهه 90»، ترجمه: داود رضایی اسکندری، فصلنامه سیاست خارجی، سال شانزدهم، شماره 2، تابستان 1381، صص396ــ395

[xxx][xxx]ــ نینامامدوا، «ایران به‌عنوان شریک اقتصادی روسیه»، ترجمه: پروین معظمی گودرزی، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال هفتم، دوره سوم، شماره 24، زمستان 1377، ص64

[xxxi][xxxi]ــ سیدحسین سیف‌زاده، «عرصه سیاست جهانی؛ جایگاه ایران و روسیه و رابطه دو کشور»، فصلنامه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، سال هشتم، دوره سوم، شماره 25، بهار 1378، ص22

[xxxii][xxxii]ــ خبرگزاری جمهوری اسلامی، 23/10/1378

[xxxiii][xxxiii]ــ  Robert Freedman, Russia and Iran A tactical alliance, states Review, summer 1997, p. 103

[xxxiv][xxxiv]ــ سیداسدالله اطهری، همان، ص81

[xxxv][xxxv]ــ  Leszek Buznesky, Russia and the west toward renewed geopolitical rivalry?, survival, vol. 37, No. 3, Aug 1995, P. 120

[xxxvi][xxxvi]ــ ناصر ثقفی عامری، همان، ص22

[xxxvii][xxxvii]ــ  Graham E. Faller, central Asia: The new geopolitics, sant Monia: RAND, 1992, P.4

[xxxviii][xxxviii]ــ ناصر ثقفی عامری، همان.

[xxxix][xxxix]ــ خلیل شیرغلامی، همان، ص152

[xl][xl]ــ قدیر نظامی‌پور، «آثار سیاستهای منطقه‌ای روسیه بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال دهم، شماره 3، پاییز 1382، صص13ــ12

[xli][xli]ــ  Timothy L. Thomas, Russian National Interest and the caspian sea, Journal of International Affairs, vol. IV, No.4, February 2000, p. 56

[xlii][xlii]ــ روزنامه شرق، سه‌شنبه 22 آذر 1384

[xliii][xliii]ــ قدیر نظامی‌پور، همان، ص23

[xliv][xliv]ــ همان، صص24ــ23

[xlv][xlv] ــ  Leszek Buznesky, op. cit, p. 120

[xlvi][xlvi]ــ  Igor Radionov, advocates creation of defense, CDPSP, vol. 48, No. 52, Jan. 21, 1997, P.16

[xlvii][xlvii]ــ قدیر نظامی‌پور، همان، ص25

[xlviii][xlviii]ــ همان، صص26ــ25

[xlix][xlix]ــ خلیل شیرغلامی، همان، ص152

[l][l]ــ  همان، ص153

 

تبلیغات