نویسندگان: سید محمد غروی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

چکیده

سید محمد غروی در خلال سال های اخیر اضافه بر تدریس و تحقیق و تالیف و نظارت و مشاوره دادن به کارهای علمی، استاد راهنما یا مشاور و یا داور ده ها رساله کارشناسی ارشد و سطح 3 و 4 بوده. ضمن آنکه مقالاتی در مجله نور علم، حوزه و دانشگاه و معرفت و یا مصاحبه های علمی در مجلات حوزوی ارائه نموده است. و اکنون نیز در خلال کارهای علمی و تدریس مدیریت گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و موسسه امام خمینی را بعهده دارد.طی گفتگویی نظر ایشان را در مورد جایگاه خانواده در اسلام مورد بررسی قرار می دهیم.

متن

سید محمد غروی در خلال سال های اخیر اضافه بر تدریس و تحقیق و تالیف و نظارت و مشاوره دادن به کارهای علمی، استاد راهنما یا مشاور و یا داور ده ها رساله کارشناسی ارشد و سطح 3 و 4 بوده. ضمن آنکه مقالاتی در مجله نور علم، حوزه و دانشگاه و معرفت و یا مصاحبه های علمی در مجلات حوزوی ارائه نموده است. و اکنون نیز در خلال کارهای علمی و تدریس مدیریت گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و موسسه امام خمینی را بعهده دارد.
از مسئولیت های وی عضویت در دو دوره شورای عالی سیاستگزاری حوزه علمیه و عضو جامعه مدرسین، عضویت در شورای مدارک علمی حوزه علمیه و عضو هیئت علمی در گروه تفسیر و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه می باشد.
  دین اسلام در آغاز مواردی را در بحث خانواده امضا و تأیید کرد که در رویه و سنت جامعه قبل از اسلام وجود داشت. سؤال ما در ابتدا این است که آیا اسلام در بحث خانواده تأسیسی دارد یا نه؟
 اصل خانواده یک امر تأسیسی نیست و با عمر بشریت همراه است. البته برخی تاریخ را به گونه‌ای دیگر نگاه می‌کنند و حتی ادوار تاریخی را با نگاه خود تبیین می‌کنند که مستندات قوی و روشنی هم ندارند اما از منظر دینی تأسیس اصل خانواده از ابتدای خلقت نفر دوم یعنی حوا است. در طول تاریخ، خانواده مانند بقیه امور دستخوش جریان‌های مختلف قرار گرفت. به خصوص در جزیره‌العرب که از مسیحیت فاصله داشتند و مبتلا به شرک شده بودند. تغییراتی در بحث خانواده صورت گرفت و مفهوم خانواده به شکلی دچار انحراف شده بود. با ظهور اسلام تحول همه جانبه‌ای در امور دنیوی و معنوی پدید آمد که خانواده یکی از این امور بود.
در موضوع ازدواج انواع آن را مشخص کرد. شرایط و موانع  ازدواج را تبیین کرد و این‌که درون خانواده چه حقوقی متوجه زن و مرد و فرزندان است، خانواده چه ارتباطی با خانواده وسیع‌تر خود دارد و ....  امثال این‌ها است که اسلام با ظهور خود تأسیس کرده است. آن چیزی که مسلم است این است که خانواده به این معنایی که اسلام طرح کرده است، آن هم با این‌حدود و قیود و ضوابط و شروط و گستره حقوقی و اخلاقی در جوامع گذشته حتی در بین ادیان آسمانی پیش از اسلام نبوده اما این‌که ما بخواهیم همه موارد تأسیسی اسلام در بحث خانواده را مطرح کنیم نیاز به فرصت وحوصله‌ای بیش از این است چرا که ابتدا باید ببینیم در جوامع و تمدن‌های قبل از اسلام چه شرایط و قوانینی در بحث خانواده بوده یا نبوده؛  مثلا نکاح منقطع بوده یا نبوده یا مسأله عده مطرح بوده یا نبوده یا این‌که موانع نکاح چه چیزهایی بوده و یا  مسأله ارث مرد و زن و اعضای دیگر خانواده چه وضعیتی داشته و امثال این‌ها که ریز شدن در آن، خود کتابی مفصل است.
 مواردی که به عنوان نوآوری و تأسیس اسلام در بحث خانواده به‌ آن اشاره کردید، اولا در چه جهتی است و دوم این‌که چقدر مبتنی بر فلسفه آن حکم است؟ به عبارت دیگر اگر این قوانین در جهت تحکیم خانواده است آیا اگر در جامعه‌ای یا در زمانی دیگر شرایط تحکیم خانواده مبتنی بر آن‌ها نبود  بازهم لازم الاجراهستند یا نه؟
همه این موارد ضوابطی است که باید عملی شود و هر کدام نیز فلسفه خود را دارد واین به آن معنا نیست که حکم، دایر مدار این فلسفه‌هاست. دلیل و فلسفه‌ای که از یک حکم برداشت شده است براساس «نوع» موضوع است و نمی‌توانیم بگوییم که چون این فلسفه در فلان مورد خاص نیست، در نتیجه ملتزم به آن حکم نیستیم. اسلام در بحث خانواده احکام تأسیسی دارد که نمی‌توان آن‌ها را لغو کرد. البته به طور مثال در مورد صیغه نکاح این‌که آیا حتما باید لفظ عربی را به کاربرد یا می‌شود در هر زبان از الفاظی استفاده‌کرد  که این معنا را منتقل می‌کند؟ باید گفت که بحث موارد تأسیسی اسلام این نیست. اما احکام اسلام در همه موارد لازم ‌الاجراست؛ چرا که اجرای احکام اسلام به طور عام مصالحی مترتب بر آن است که اگر کوچک‌ترین مقداری از آن تخطی بشود، مصالح آن حکم از بین می‌رود.
 آیا بر این اساس می‌توان گفت احکام اسلام در بحث خانواده تعبدی است و از این جهت و بدون در نظر گرفتن شرایط مکان و زمان لازم الاجراست؟
تعبیر به تعبدی بدون شک تعبیر گویایی نیست. همان‌طورکه گفتید بعضی از احکام خانواده امضایی است و بعضی تأسیسی و در موارد تأسیسی احکام اسلام باید به آن‌ها عمل شود و قوانین اسلام طوری است که در زمان‌های مختلف و با تحولات مختلف اجتماعی قابلیت عمل دارد و نیز بر اساس مفاسد و مصالح اجتماعی  و  فردی هم بنا شده است، اما آن‌ها حکمت[ این قوانین] است و همان‌طور که گفتم حکم دایر مدار آن‌ها نیست و به طور کلی در احکام اسلام با این‌که حکمت برخی از آن‌ها در روایات آمده، اما چون حکمت در مسأله‌ای مترتب بوده برای این‌که آن «نوع» حفظ شود، حکم بر کل صادر شده است.
 مکانیزم‌های اسلام برای تحکیم خانواده چیست؟
راه‌های مختلفی را اسلام در جهت تحکیم خانواده  قرار داده است، اما قبل از آن بایدگفت که دین اسلام اهمیت خاصی برای خانواده قایل شده است. در روایت آمده است که هیچ بنایی نزد خداوند محبوب‌تر از بنای خانواده نیست. خانواده در اسلام به عنوان یک میثاق و عهد و پیمان است، لذا آمده است که «شر اهل الارض العضاب» و می‌بینید که بسیاری از آسیب‌های اجتماعی به عدم تشکیل خانواده یا عدم استحکام آن برمی‌گردد.
اسلام در رابطه با خانواده حقوق هر یک از مرد و زن را متناسب با بافت وجودی، جسمی، روحی و شرایط آن دو مشخص کرده و نقش هر کدام را بیان کرده و غیر از زمینه‌های حقوقی، توصیه‌های اخلاقی فراوانی را در این رابطه دارد که اگر مردی با تلخی‌های زن بسازد، چقدر حسنه دارد یا «جهاد المرأه حسن التبعل» و روایات بسیاری دیگر که از بعضی از آن‌ها این استفاده می‌شود که پیامبر اکرم یا ائمه می‌خواستند مردم را متوجه این نکته کنند که «مرد» یک نوع بافت وجودی دارد و «زن» نوعی دیگر.
نکته‌‌ای که در این‌جا مهم است این است که هر چند اسلام حقوق واجب و مستحبی را برای زن و شوهر قرار داده. اما حق وحقوق صرفا نمی‌تواند تضمین کننده استحکام[زندگی] زن و شوهر باشد. لذا دو عامل مهم دیگر برای استحکام خانواده قرار داده. یکی مسایل و توصیه‌های اخلاقی و دوم قرار دادن موقعیت‌هایی برای کسب ارزش‌های دنیوی و اخروی در خانواده. این دو عامل در کنار قوانین حقوقی می‌تواند تضمینی برای استحکام خانواده باشد.
 باتوجه به اینکه می‌گویید دوعامل توصیه‌های اخلاقی و قرار دادن موقعیت‌هایی برای کسب ارزش‌های دنیوی و اخروی در کنار قوانین حقوقی می‌تواند تضمینی برای استحکام خانواده باشد، پس درحقیقت  شما مسایل اخلاقی و ارزشی را  از جهت تضمین استحکام خانواده مقدم بر مسایل حقوقی می‌دانید.
 بحث بر سر تقدم و تأخر نیست، بلکه مسایل حقوقی خانواده به عنوان پشتوانه استحکام خانواده هستند و نمی‌توان آن‌ها را تضمین کننده صرف دانست. به طور مثال مردی که توانایی مالی بالایی دارد  به راحتی می‌تواند مهریه همسرش را پرداخت کند و او را طلاق دهد یا همین مسأله مهریه می‌تواند برای یک زن، هدف مالی قرار بگیرد و به دست آوردن آن باعث فدا کردن زندگی شود و مسایلی از این قبیل که پشتوانه حقوقی خانواده است، اما آن چیزی که  در مسایل حقوقی نمی‌گنجد، رابطه‌ای عاطفی است که بین زن و مرد در اسلام بدان  توصیه شده و می‌تواند تضمین کننده باشد. البته نکته‌ای که فراتر از این تقسیم بندی‌هاست، مسأله نقش‌هاست که اگر زن و مرد چه از لحاظ حقوقی و چه اخلاقی و ارزشی در جایگاه و نقش خود قرار بگیرند، می‌تواند بهترین تضمین برای استحکام روابط آن‌ها باشد.
 کارکرد‌هایی را که اسلام به عهده خانواده گذاشته است، چیست؟
اولین کارکرد خانواده این است که جامعه و فرد را از ناهنجاری در همه ابعاد آن دور می‌‌کند و در امنیت اجتماعی تأثیر به سزایی دارد. با توجه به علل ناهنجاری‌های فردی و اجتماعی متوجه می‌شویم که افراد در خانواده‌های مستحکم دچار ناهنجاری نمی‌شوند و نیز از گسترش ناهنجاری‌های اجتماعی جلوگیری می‌‌کنند. حتی ناهنجاری‌هایی مانند سرقت، جنایت، تجاوز و ...
یک خانواده سالم، مرکز پرورش و تقویت عواطف است که یکی از اهداف بلند ازدواج نیز همین است و عواطف انسانی که به نحوی با نیازهای جنسی ارتباط دارد، در کانون خانواده پرورش پیدا می‌کند.
پرورش و تقویت عواطف یکی از کارکردهای خانواده است که مؤثر در بسیاری از روابط اجتماعی است و نیز افرادی که در خانواده‌ای سالم را تشکیل داده‌اند که عاطفه محور آن است، این عواطف سالم نمی‌گذارد فرد به خشونت برسد. البته این کارکردها هنوز در مرحله‌ای است که زن و شوهرصاحب فرزند نشده‌اند که در صورت داشتن فرزند همین عوامل می‌تواند ثمره‌های مثبت فراوان دیگری داشته باشد.
یکی دیگر از کارکردهای خانواده در اسلام حذف نهادهای غیر ضروری و تکراری جامعه است؛ چرا که خانواده اسلامی می‌تواند در کیفیت بسیار مطلوب‌تری نقش این نهادها را انجام دهد که البته در اصل و قبل از تشکیل این نهادها در جوامع غربی و امروزه در برخی کشورهای اسلامی به عهده خانواده بوده.
در خانواده‌ای که اسلام ترسیم کرده است، زن عهده دار تربیت فرزندان است. پس در جامعه‌ای که خانواده‌ها اسلامی باشند، مهد کودک یک نهاد اضافی است که البته این نوع نهادها نیازهای کامل فرزندان را تأمین نمی‌کنند و به کودک عاطفه و هویت فردی نمی‌دهند . موارد دیگری از این دست هستند که خانواده باید عهده‌دار آن باشد تا نیروهای جامعه به مسایل اساسی‌تری معطوف شوند. حمایت‌های مختلفی که اعضای خانواده می‌توانند نسبت به هم داشته باشند از کارکردهای مهم دیگری است که خانواده در اسلام دارد. با این کارکرد خانواده لزومی ندارد این حمایت‌ها را دولت یا نهادهای دیگر اجتماعی عهده دارشوند. کوچک‌ترین نمونه آن مسأله نفقه فرزند، نوه، نتیجه و حتی پدر، جد و... مسئولیت[در قبال آنان] است. اگر خانواده یک فرد که شامل همه این‌ها می‌شود، نتوانند[تأمین] معاش کنند و فرد بتواند نیازهای آن‌ها را برطرف کند. نسبت به آن‌ها مسئولیت دارد. با توجه به شرایط و این کارکرد خانواده لزومی ندارد دولت و یا نهادهای دیگر این مسئولیت را به عهده بگیرند. به عبارت دیگر خانواده در اسلام کانونی است که یک نوع عدالت را در جامعه به وجود می‌آورد.
کارکردهای خانواده آن طور که  اسلام  آن را به معنای وسیع خودش تعریف می‌کند، محدود به بخش خاصی از جامعه نمی‌شود.
 از دیدگاه اسلام چه آسیب‌هایی فراروی خانواده است؟
آسیب‌های خانواده به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم می‌شوند. آسیب‌های درونی ناشی از نادیده گرفتن مسایل اخلاقی و حقوقی وعدم رعایت مناسبات، جایگاه‌ها و روابط است که ممکن است از سوی مرد، زن یا فرزند باشد. در مورد آسیب‌های بیرونی خانواده کارشناسان امر نکات زیادی را گفته‌اند اما نکته‌ای که من بسیار مهم می‌دانم این است که یکی از مهم‌ترین آسیب‌های خانواده که جوامع امروز و حتی بسیاری از جوامع اسلامی دچار آن هستند، مسأله اشتغال زنان بدون محدودیت و بدون توجه به ضرورت‌ها و نیازها است.چرا که یک زن در شرایطی که به فرض پوشش مناسبی داشته‌ باشد و فضای کاری او هم سالم باشد، حتی برخوردها آمیخته با احترام  و تکریم باشد و رفتار همکاران او آلوده به اغراض جنسی نباشد، در همه این  شرایط مثبت، که هر کدام از این‌ها اگر خلاف آن باشد باعث بروز مشکلات و آسیب‌های جدی می‌شود، باز هم اشتغال زن باعث آسیب‌ خانواده می‌شود. توجه کنید با همه این شرایط مثبت در محیط کار اخلاقی در آن حاکم است و پرده‌هایی میان افراد وجود  دارد که در محیط‌های خصوصی و خانوادگی نیست و البته باید هم همین طور باشد.
در این محیط سالم بین افراد بخواهیم یا نخواهیم ارتباطات عاطفی به وجود می‌آید و بخواهیم یا نخواهیم این ارتباطات تا حدی باعث ارضای عاطفی افراد می‌شود، بدون این‌که هزینه‌ای داشته باشد. به عبارت دیگر خانمی که 8 ساعت یا 10 ساعت از وقت روزانه خود را در محیط کار می‌گذارد با در نظر گرفتن شرایط سالم اخلاقی فردی و اجتماعی در حقیقت تا حدودی ارضای عاطفی شده است؛ چرا که تعامل عاطفی در بیرون از کانون خانواده صورت گرفته و زمانی که زن و مرد به کانون خانواده بر‌می‌گردند، مقداری از نیازهای عاطفی‌شان تأمین شده است. زن از این جهت که در محیط کار با سایر مردان تعامل داشته و شوهر او نیز از این جهت که با زن دیگری در محیط کار تعامل دارد ، در این صورت ظرف خانه و خانواده، یک ظرف حقوقی می‌شود و جنبه‌های عاطفی آن کم‌رنگ می‌شود.  
  این‌که اشتغال زن را به عنوان آسیبی برای خانواده  مطرح می‌کنید، آیا  فقط متوجه  زن در خانواده است یا اشتغال را به صورت کلی و از جهت فردی هم برای زن آسیب می‌دانید؟
از جنبه فردی هم اشتغال برای زن آسیب است؛ چرا که هویت زن زمانی شکوفا می‌شود و به تعالی می‌رسد که ازدواج کند. البته این برای مردان هم صدق می‌کند، اما مسأله این‌جاست که اشتغال برای مرد تشویقی است برای ازدواج، اما برای زن یک نوع مانع تلقی می‌شود و از طرفی دیگر اشتغال زن  برای خانواده دیگران می‌تواند آسیب برساند و نیز از جنبه روان‌شناختی آسیب‌های فراوانی به زن وارد می‌کند.
 در اسلام خانواده سالم چگونه تعریف شده است و نیز خانواده ایده آل را چه می‌داند؟
خانواده سالم خانواده‌ای است که کارکردهایی که اسلام برای آن در نظر گرفته بتواند تأمین کند. به این معنا که هر کدام از اعضای خانواده در ارتباط با خود و نقش خود، احساس تهدید نکند. خانواده ایده‌آل خانواده‌ای است که در واقع از عواطف و اخلاق و دیانت اشباع شده باشد و نیز بستری باشد تا اعضای آن در جنبه‌های معنوی پیدا کنند نیز زمینه‌ای برای پاکی، برای عدالت پروری بین اعضای خانواده و نیز درسطح اجتماع باشد.
 آن‌چه که به عنوان آسیب‌ها، کارکردها وایده‌آل‌های خانواده مطرح کردید، نسبت به خانواده هسته‌ای است یا گسترده و در واقع سؤال این است که آیا اساسا اسلام خانواده را هسته‌ای می‌داند یا گسترده ؟
خانواده در اسلام گسترده است و همان طور که عرض کردم پدر، جد، فرزند، نوه، نبیره، خاله، عمو، عمه، دایی و ...جزء یک خانواده هستند. آن‌گونه که اسلام به خانواده نگاه می‌کند برای خانواده لایه‌هایی قایل است و بخشی از خانواده را در لایه‌ای قرار داده است و مسایلی ازقبیل ارث، دیه، صله رحم  از کارکردهای این تعریف ازخانواده است که توضیح آن در این مجال مقدور نیست. اما این بحث از نکات بسیار ظریف اسلام در بحث خانواده است و معنای لایه‌ای بودن خانواده گسترده به این معناست که به طور مثال خانواده کوچک یعنی زن و شوهر می‌خواهند مستقل باشند و از وابستگی‌های خانواده بزرگ‌تر جدا شوند. این استقلال مشکلی ندارد اما به معنای هسته‌ای شدن آن نیست و پدر و مادر و اقوام، نقش خود را ازدست نمی‌دهند و وظایف متقابل برطرف نمی‌شود، بلکه خانواده بزرگ‌تر در لایه‌ای بزرگ‌تر و در جایگاه خود قرار دارد.
البته آن تلقی که در جامعه ما از خانواده هسته‌ای می‌شود، آن چیزی نیست معنای خانواده و هسته‌ای در غرب تلقی می‌شود بلکه تعریفی است که اسلام اشکالی بر‌آن وارد نمی‌‌کند و در حقیقت هسته‌ای است در آن گسترده. البته آن‌چه که غربی‌ها به عنوان خانواده گسترده مطرح می‌کنند که در آن یا پدر سالاری است و یا مادر سالاری  مورد پذیرش اسلام نیست و تعریف اسلام از خانواده گسترده با تعریفی که آن‌ها از خانواده گسترده می‌کنند، متفاوت است وآن‌چه که غربی‌ها از جوامع سنتی مطرح می‌کنند، اول اینکه در  صحت آن شک دارم و دوم این‌که مربوط به سنت‌های جوامع عقب‌افتاده خودشان است. به هر حال اسلام در بحث خانواده نه خانواده گسترده به معنای آن‌چه غربی‌ها تعریف می‌کنند، را قبول دارد و نه خانواده گسترده‌ای می‌داند با لایه‌های متفاوت.
 اگر ما بخواهیم خانواده را هسته‌ای در نظر بگیریم چه اشکالی می‌تواند بر آن مترتب باشد. مگر این ارتباط در تعریف خانواده به معنای گسترده یا هسته‌ای آن متفاوت یا تأثیر گذار است؟
 این‌که خانواده را هسته‌ای یا گسترده بدانیم از یک جهت خانواده کوچک‌تر از حمایت‌های به موقع خانواده بزرگتر محروم می‌شوند و ازجهتی مشکلات فقهی وحقوقی پیش می‌آید، مانند مسأله اذن پدر برای ازدواج دختر، ارث، دیه و ...
 

تبلیغات