مرتضی فلاح

مرتضی فلاح

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۴ مورد از کل ۱۴ مورد.
۱.

نگاهی به زندگی و کارنامه ادبی ناطق نیلی، شاعر سده سیزده افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ناطق نیلی شعر سده سیزده افغانستان تاریخ ادبیات دایکندی شکرباغ طوفان المصیبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 713 تعداد دانلود : 296
یکی از شاعران گمنام سده سیزده هجری در افغانستان سید رضابخش موسوی مشهور به ناطق نیلی است که در سال 1228 ه . ق. در استان/ ولایت دایکندی دیده به جهان گشوده است. از این شاعر خوش قریحه دو اثر به نام های شکرباغ و طوفان المصیبه باقی مانده است. علاوه بر اینکه  این دو کتاب بخشی از ارزش های ادبی و فرهنگی افغانستان را به نسل کنونی معرفی می کند، در عموم برای حوزه زبان فارسی نیز اهمیت دارد؛ چون که می تواند به عنوان سند خوب در مطالعات ایران فرهنگی کمک کند.  در این نوشتار که به روش تحلیلی -توصیفی نگارش یافته، می کوشیم تا کارنامه ادبی و فرهنگی این شاعر و ادیب را مورد بررسی قرار دهیم و ویژگی های زندگی و آثار او را برای هم زبانان خودمان در جمهوری اسلامی به معرفی بگیریم تا شاید گامی باشد در راستای تحکیم همدلی دو ملتِ با ادبیات و زبان مشترک.
۲.

ویژگی های اسطوره ای و فراانسانی شخصیت معشوق در افسانه های سحرآمیز ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات شفاهی افسانه های ایرانی افسانه سحرآمیز معشوق اسطوره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 808 تعداد دانلود : 69
افسانه های سحرآمیز ازجمله انواع مهم افسانه ها هستند که در آن ها با موجودات ماورائی مانند دیو، پری، و ... و همچنین حوادث شگفت انگیز سروکار داریم. ارتباط با روایت های اسطوره ای از دیگر ویژگی های این نوع افسانه هاست. هدف از این پژوهش یافتن شباهت های میان شخصیت دختر معشوق با شخصیت های اسطوره ای است. هدف این مقاله استخراج ویژگی های مشترک میان شخصیت معشوق افسانه ای و شخصیت های اسطوره ای از طریق بررسی متون مربوط به اسطوره ها و افسانه های سحرآمیز به شیوه تحلیلی توصیفی است. به منزله نتیجه تحقیق، ارتباط دختر با خواب، ارتباط او با اماکن خاص و طبیعت، ارتباط او با آب، قدرت و موقعیت ویژه او در افسانه، ارتباط او با زمان و همچنین ظاهر ماورائی او قابل تطبیق با ویژگی های شخصیت های اسطوره ای است که می تواند این شخصیت افسانه ای را به نوعی با ایزد بانوان اسطوره ای مرتبط سازد.
۳.

ایهام تناسب موسیقایی در دیوان قاآنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شعر و موسیقی قاآنی موسیقی قاجار ایهام تناسب موسیقایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 863 تعداد دانلود : 239
تأثیر موسیقی بر روح انسان، شاعران و نویسندگان را بر آن داشته تا این عنصر مهم را برای بیان مفاهیم و احوالات مختلف به کار گیرند و با بهره گیری از واژه ها و اصطلاحات موسیقی به تقویت جنبه های زیبایی شناختی و تصویری شعرخود بپردازند، یکی از این شاعران، قاآنی سخنورِ صاحب سبک دوره بازگشت ادبی است؛ قاآنیِ موسیقی دان، شاعر عهد قاجار (دوره احیای موسیقی کلاسیک و آغاز تأثیر موسیقی غربی بر موسیقی ایرانی) است او در سخنِ خود از موسیقی دانهایی چون «رامتین»، «باربد» و «نکیسا» نام برده است، از «مقامها»، «آوازه ها» و «شعبه ها»ی موسیقی آگاه بوده است و ابزارهای موسیقی بسیار و متنوّعی در اشعار خود آورده است، این حکیمِ شیرازی در عین حال که اطلاعات بسیاری از فرهنگ موسیقایی کهن خود داشته و از واژه ها و اصطلاحات این موسیقی حتی کم کاربردترین اصطلاحات آن در شعر خود بهره برده است، از فرهنگ موسیقایی زمانه خود نیز تاثیر پذیرفته و از سازهای تازه ای چون «تار» و «سنتور» نام برده است و این هر دو موسیقی را زمینه ساز آفرینش ایهام تناسب کرده است. این نوشتار در پی آن است که توجه قاآنی را به ایهام موسیقایی به ویژه ایهام تناسب موسیقایی نشان دهد، واژه ها و اصطلاحات موسیقی مورد توجه قاآنی در خلق ایهام تناسب موسیقایی را مشخص کند، گرایش بیشتر او را در این نوع ایهام تناسب به اصطلاحات موسیقی (نه سازها و ابزار موسیقی) نشان دهد و همچنین تأثیرپذیری قاآنی از فرهنگ موسیقایی عصر خودش را مشخص کند. سعی نویسندگان بر این بوده است که چون قاآنی شاعر دوره بازگشت است در توضیح واژه ها و اصطلاحاتِ موسیقی، علاوه بر توجه به تاریخ موسیقی، و استفاده از کتابهایی چون موسیقی کبیر، مفاتیح العلوم، رساله موسیقی نیشابوری و کنزالتحف، به موسیقی دوران قاجار که نقطه عطفی در تاریخ موسیقی کلاسیک بود نیز توجه شود (مثلا توضیحات «تار») و رسالات دوره های صفوی و قاجار (رساله دوره بیگ کرامی، رساله کوکبی بخارایی، بهجت الروح، کلیات یوسفی، وضوح الارقام، بحورالالحان، مجمع الادوار و ...) مدّ نظر قرارگیرد، دیگر این که پاسخگوی این پرسش باشند که قاآنی از موسیقی زمانه خود تأثیر پذیرفته است یا نه؟
۴.

نقش انجمن های ادبی مؤثر دوره پهلوی اول در روند شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاعران معاصر انجمن ادبی ایران مجله ی ارمغان انجمن ادبی حکیم نظامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 482 تعداد دانلود : 155
در تاریخ ایران بعد از اسلام، از زمان های گذشته تاکنون، انجمن های ادبی در شکل-گیری و روند تکاملی شعر فارسی نقش درخوری داشته اند. انجمن های ادبی از آغاز حکومت طاهریان تا زمان مشروطه مهم ترین انجمن های ادبی به شمار می آیند. با آغاز نهضت مشروطیت ایران انجمن های ادبی نقش پررنگ تری در روند دگرگونی شعر معاصر عهده دار شدند. بسیاری از تغییرات و دگرگونی ها در شعر مشروطه از درون این انجمن ها شکل گرفت و اساساً شعر را چه از نظر شکل و چه از نظر محتوی و مضمون به کلی دگرگون ساخت و شعر نو فارسی از درون آن بیرون آمد؛ امّا در عصر رضاشاه، به دلیل اختناق شدید فرهنگی، نقش انجمن های ادبی کمرنگ شد؛ با این وجود انجمن هایی شکل گرفتند که بیشتر دنباله روی از آثار گذشتگان را سرمشق کار خود قرار دادند. مضامین گوناگون مورد درخواست و رضایت حاکمیت را در قالب های گوناگون می سرودند و بدون داشتن هیچ گونه گرایش سیاسی در همان مضامین و مفاهیم کهن طبع آزمایی می کردند. «انجمن ادبی ایران» و «انجمن ادبی حکیم نظامی» به مدیریت وحید دستگردی از جمله ی این انجمن ها بودند که علاوه بر استقبال اشعار پیشینیان به تصحیح متون کلاسیک شعر فارسی نیز توجه ویژه ای داشتند و متن دیوان حکیم نظامی گنجوی و جمال الدین و کمال الدین اصفهانی را تصحیح و منتشر کردند . در این مقاله به معرفی این دو انجمن می پردازیم و نقش آن ها را در پیشرفت یا رکود شعر فارسی بررسی می کنیم.
۷.

مبانی آموزش و پرورش در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی شعر کلاسیک فارسی آموزش و پرورش و شاهنامه تاریخ ایران و ادب فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 394 تعداد دانلود : 823
تربیت و پرورش کودکان در شاهنامه به عنوان سند دیرپای فرهنگ ایرانی، جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. برابر روایت شاهنامه، کودکان را پس از تولد، طی مراسمی نامگذاری می کردند. این نامگذاری بر اساس ویژگیهای ظاهری و یا حسب و نسب صورت می گرفت. سپس کودکان را به دایه یا دایگانی می دادند تا شیر دهند. پس از بازگرفتن از شیر، آنان را به فرهنگیان می سپردند تا مبانی فرهنگ و اخلاق و دین و آیین و مدنیت را به آنان بیاموزانند. آن گاه فرزندان را به دبیران و آموزگاران وا می گذاشتند تا دبیری را نیک فرا گیرند و بر این هنر تسلط یابند. در این نوشته تا آنجا که گنجایش مقاله اجازه دهد به نمونه هایی از اشعار فردوسی، که نشانگر مراحل آموزش و پرورش درگذشته ایران بوده است، اشاره می شود.
۸.

جایگاه فرهنگ و زبان فارسی در شبه قاره(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ایران هندوستان زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 682 تعداد دانلود : 34
ایران و شبه قاره از دیر باز، با هم روابط فرهنگی و زبانی و مذهبی و هنری و بازرگانی و صنعتی گسترده ای داشته اند.پیشینه ی این روابط به دوران مهاجرت آریایی ها برمی گردد. زمانی که این دو ملت شاخه ی هند و ایرانی را تشکیل می دادند و زبان و مذهب و نژادی یگانه داشتند. با گذشت زمان که این دو ملت در دو اقلیم جداگانه ساکن شدند، منش ها و خلق و خوی آنان نیز دگرگون شد. با این حال مبانی مشترک زبانی ونژادی و فرهنگی آنان، هرگز از هم نگسیخت. اسطوره ها وانگاشته های مشترک ایرانیان و هندوان از همان زمان سامان یافت. با تشکیل حکومت های هخامنشی و اشکانی و ساسانی پیوندهای زبانی و فرهنگی میان این دو قوم ادامه یافت که تاریخ نویسان شواهد فراوانی از آن به دست داده اند. پس از اسلام این پیوندها فزونی گرفت و به ویژه از زمان غزنویان روبه پیشرفت و فزونی نهاد و زبان فارسی در درازای نزدیک به نـُه قرن زبان رسمی امرا و دربارهایِ پادشاهان هندوستان به شمار می آمد. با نفوذ انگلیس در این کشور، اندک اندک زبان انگلیسی جای زبان فارسی راگرفت و این میراث ارزشمند و مشترک دو ملت در زمانی کمتر از یک قرن، رونق خودرا ازدست داد. در این نوشته به روندتاریخی نفوذ زبان و فرهنگ ایران در شبه قاره باروش تحلیل متون تاریخی می پردازیم.
۹.

جایگاه فرهنگ و زبان فارسی در شبه قاره هند(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ایران هندوستان زبان فارسی فرهنگ ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 843 تعداد دانلود : 998
"ایران و شبه قاره هند از دیرباز با هم روابط فرهنگی و زبانی و مذهبی و هنری و بازرگانی و صنعتی گسترده ای داشته اند. پیشینه این روابط به دوران مهاجرت آریایی ها برمی گرد؛ زمانی که این دو ملت شاخه هند و ایرانی را تشکیل می دادند و زبان و مذهب و نژادی یگانه داشتند. با گذشت زمان که این دو ملت در دو اقلیم جداگانه ساکن شدند، منش ها و خلق و خوی آنان نیز دگرگون شد. با این حال، مبانی مشترک زبانی و نژادی و فرهنگی آنان هرگز از هم نگسیخت. اسطوره ها و انگاشته های مشترک ایرانیان و هندوان از همان زمان سامان یافت. با تشکیل حکومت های هخامنشی و اشکانی و ساسانی، پیوندهای زبانی و فرهنگی میان این دو قوم ادامه یافت که تاریخ نویسان شواهد فراوانی از آن به دست داده اند. پس از اسلام این پیوندها فزونی گرفت و به ویژه از زمان غزنویان، با تسخیر هند توسط محمود غزنوی (329 ق) رو به پیشرفت و فزونی نهاد. از این زمان، زبان فارسی به یکی از زبان های مهم شبه قاره تبدیل شد. مهاجرت ایرانیان به هند از قرن هشتم شتاب بیشتری به خود گرفت و نفوذ فرهنگ و زبان فارسی به هند از دوره تیموریان به اوج خود رسید. با روی کار آمدن صفویان در ایران سیل مهاجرت شاعران و روشن فکران ایرانی به شبه قاره آغاز شد؛ چنان که جایگاه و پایگاه فرهنگ و زبان فارسی در این سرزمین از اصفهان، پایتخت صفویان، رونق بیشتری یافت. زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایرانی و اسلامی، در مدتی نزدیک به نه قرن زبان رسمی امرا و دربارهای پادشاهان هندوستان به شمار می آمد. با نفوذ استعمار انگلیس در این کشور، اندک اندک زبان انگلیسی جای زبان فارسی را گرفت و این میراث ارزشمند و مشترک دو ملت، در زمانی کمتر از یک قرن از میان رفت. در این نوشته که به شیوه کتابخانه ای و بر مبنای اسنادی است، به روند تاریخی نفوذ زبان و فرهنگ ایران در شبه قاره هند اشاره می کنیم و اوج و فرود آن را نشان می دهیم و همسانی های زبانی، اساطیری و آیین های مشترک این دو سرزمین را بررسی می کنیم و برای اثبات مدعای خود شواهد تاریخی چندی به دست می دهیم."
۱۱.

نقش زبان فارسی در گسترش هویت ملی و فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 323
"ایران به دلیل موقعیت خاص طبیعی، جغرافیایی و سیاسی خود، از سپیده دمان تاریخ تاکنون، حوادث پر شماری را از سرگذرانده است. آنچه البته این کشور دیرینه سال را در برابر هجوم ها و ایلغارها همچنان پا بر جا نگه داشته، هویت فرهنگی، ملی و ایرانی آن بوده است؛ هویتی که در قالب زبان پارسی بالیده و خود را نموده است. این زبان چه در آن روزگارانی که کورش و داریوش بدان سخن می گفتند و منشورها و فرمان های خویش را بر پیشانی صخره ها و ستون ها حک می کردند، چه آن زمان که فردوسی بزرگ حماسه سترگ خود را با آن می سرود تا علایق ملی و فرهنگی را با آن نیرو بخشد و خودشناسی و خودباوری را به ایرانیان نشان دهد، چه هنگامی که مولوی آفریننده بزرگ ادبی عرفانی ایران و جهان آثار خود را با آن سرود تا اصالت دینی و عرفانی را به مردم بیاموزاند، چه هنگامی که حافظ و سعدی ماندگارترین آثار ادبی خود را با آن نوشتند، همواره نقش اصلی و ویژه ای در پایداری و حیات ایرانیان و وحدت ملی ایفا کرده و می کند. در حقیقت زبان فارسی همیشه چون حلقه ای مریی و نامریی، هویت فرهنگی و ملی مردم ایران و اقوام آن را به یکدیگر پیوند داده و همچنان عامل اصلی وحدت ملی ایرانیان است. در این مقاله به نقش شاعران بزرگ زبان فارسی - که گاه زبان مادری آنان نیز غیر فارسی است - در حفظ و حراست از این میراث پر ارج و ماندگار، و تلاش آنان برای پاسداشت هویت ایرانی و زبان فارسی اشاراتی خواهیم داشت."
۱۲.

نقش زبان فارسی در یکپارچگی و وحدت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 149
ایران به دلیل موقعیت خاص طبیعی و جغرافیایی و سیاسی خود، از سپیده دمان تاریخ تاکنون، حوادث پرشماری را از سر گذرانده است. آنچه البته این کشور دیرینه سال را در برابر هجومها و ایلغارهای گسترده همچنان پا برجا نگه داشته، هویت ملی و ایرانی آن بوده است؛ هویتی که در قالب زبان پارسی بالیده و خود را نموده است. این زبان چه در آن روزگارانی که کورش و داریوش بدان سخن می گفتند و اعلامیه ها و منشورها و فرمانهای خویش را بر پیشانی صخره ها و ستونها حک می کردند و چه آن زمان که فردوسی بزرگ، حماسه سترگ خود را با آن می سرود تا ریشه ها و علایق ملی و فرهنگی را با آن نیرو بخشد و خودشناسی و خود باوری را به ایرانیان نشان دهد، چه هنگامی که مولوی، آفریننده بزرگ ادب عرفانی ایران و جهان آثار خود را با آن سرود، تا اصالت دینی و عرفانی را به مردم بیاموزد و چه هنگامی که سعدی و حافظ شیراز ماندگارترین آثار ادبی خود را با آن نوشتند، همیشه و همواره نقش اصلی و ویژه ای در پایداری و حیات قوم ایرانی و وحدت ملی بازی کرده و می کند. در حقیقت زبان فارسی همیشه چون حلقه ای مرئی و نامرئی، هویت ملی ایرانیان و اقوام آن را به یکدیگر پیوند داده و اکنون نیز همچنان عامل اصلی وحدت ملی ایرانیان است. در این مقاله به نقش شعر شاعران بزرگ زبان فارسی- که گاه زبان مادری آنان نیز غیرفارسی است - در حفظ و حراست از این میراث پرارج و ماندگار و تلاش آنان برای پاسداشت هویت ایرانی و زبان فارسی اشاراتی خواهیم نمود
۱۳.

فهم ناتمام و ناهمگون از آزادی در شعر شاعران مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آزادی دموکراسی مشروطیت شاعران معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 137
فصل ممیّزِ ادبیّات نوین با ادبیّات کلاسیک فارسی در ورود مضامین نو و تازه است؛ مضامینی چون تجدّد یا مدرنیته، ملیّت و ملّی گرایی، قانون و قانون گرایی، زنان و حقوق اوّلیه آنان، آموزش و پرورش نوین، مبارزه با عقاید خرافی، نقد باورهای نادرست و آزادی و آزادیخواهی. این مقاله کوشش خواهد کرد تا با ارائه دلایل کافی ثابت کند، آزادی و آزادیخواهی که مترادف با دموکراسی غربی است، در شعر شاعران دوره مشروطه، نسبت به سایر مضامین نو اصلاً جایگاه بایسته و درخوری ندارد. نه تنها بسامد این مضمون نوین در شعرشاعران این دوره بسیار کم است، بلکه منظور از آزادی مورد نظر شاعران در همین بسامد اندک ابیات نیز، در بسیاری از موارد با مبانی دموکراسی متفاوت است. آزادی نه تنها دغدغه اصلی شاعران دوره مشروطیّت نیست، بلکه در شعر بزرگترین شاعر آزادیخواه این دوره، یعنی فرخی یزدی، به ندرت در مفهوم غربی آن به کار رفته است. به علاوه تفاوتهای عمده ای است در برداشت فرّخی یزدی و لاهوتی و عشقی از آزادی، با برداشت مرحوم ملک الشعرای بهار و عارف قزوینی از آن. می توان گفت گرچه آزادی که مترادف با آزادی قلم و بیان و اندیشه باشد، در شعر شاعران این دوره کمابیش دیده می شود، اما به جز بهار که در دیوانش کاربرد کلمه آزادی در مفهوم غربی آن نسبتاً بسامد بالایی دارد، دیگر شاعران این دوره آزادی را بیشتر در مفاهیمی متفاوت به کار برده اند.
۱۴.

خواجه نظام الملک: سیاست در نامه، سیاست در عمل

نویسنده:

کلید واژه ها: نظام الملک سیاست نامه عقل گریزی غزالی فلسفه ستیزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 637 تعداد دانلود : 975
سده های دوم تا اوایل قرن پنجم هجری از جمله سده های پربار و طلایی فرهنگ و تمدن ایران و اسلام است. دستیابی به چنین فرهنگ و تمدنی پویا و پیشتاز بر بنیاد علل و عواملی بوده است که این فرهنگ را زاده و پرورده است. از جمله این عوامل و علل است توجه و پشتیبانی فرمانروایان و امیران و پادشاهان محلی ایران در امر فرهنگ سازی و تولیدات فرهنگی است. نیز دوری از تعصب و یکسونگری، تساهل و تسامح در همه امور اجتماعی، پاگرفتن نهضت ترجمه و وامگیری فرهنگ های گوناگون، مکاتب پویای فکری و فرهنگی و کلامی از دیگر علل چنین پیشرفت شگفت آوری است. اما از قرن پنجم هجری و بعد از روی کار آمدن حکومت های ترک نژاد آسیای میانه و انحطاط در دربار خلفا و از میان رفتن فرمانروایان و حکومت های ایرانی و رواج تعصب، چشمه های جوشان دانش و فرهنگ در ایران روی به خشکیدن می نهد و شعله های فروزان دانش و تمدن به خاموشی می گراید و خار انحطاط و تدنی بر پیکر فرهنگ ایران خلیده می شود. عوامل مختلفی در مسیر این پیشامد نامیمون نقش ایفا کرده اند. مهمترین این عوامل را باید در تأسیس مدارس نظامیه و رواج اندیشه های صوفی گرایانه جستجو کرد. آموزه های مدارس نظامیه بیش از هر چیز فلسفه ستیزی و عقل گریزی و قشری گری و یکسونگری را ترویج می کرد. مخالفت با هر گونه علوم عقلی و خردورزانه از جمله دیگر آموزه های این مدارس بود. این نوشته تلاش دارد، تا با اشاره ای کوتاه به پاره ای از علل رشد و فرهنگ ایرانی-اسلامی در قرون اولیه هجری، به نقش مهم مدارس نظامیه در سیر انحطاط و افول فرهنگ و اندیشه ایرانی اشاره ای گذرا داشته باشد. سپس نمونه هایی از شعر شاعرانی فلسفه ستیز و عقل گریز که از روی اعتقاد قلبی و باورهای راسخ، در چنین راهی گام نهاده بودند، به خوانندگان خود نشان دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان